متن تنهایی و غربت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تنهایی و غربت
«خاکستر زندگی»
نارنج،
همراه کودکی من،
شاهد درد و رنج،
اشک و لبخند من،
احوالت چگونه است امروز؟
آیا مرا یادت هست هنوز؟
درد و رنجم را چه؟
اندک لبخندم را چه؟
هنوز هم
به حیاط
رنگ حیات میبخشی؟
هنوز هم، هر بامداد،
با نوازش آفتاب،
به گیلاس کنارت درود...
"شاهِ بی رُخ"
قصه یِ آن شاهِ بی رُخ را بِخوان، افسانه نیست
بَر فَلاتِ شانه اَش یک عُمر می بایَد گریست
او که از مَرزِ تمامِ خط قرمزها گذشت
بعد از آن در کُنجِ عُزلَت از همه دنیا گُسَست...
بیا ای روشنا !
ای نور !
بتاب بر واژگانِ سرد و خاموشم
که از تنهایی و غربت
گرفته تیرگی
رنگِ تمام روزهای من
بیا همراه با من باش!
که ناممکن شود ممکن
که با آهنگ باران
نم نمک
رقصان شود در سطر سطر دفترم
احساس من هر صبح
روزگارست دیگر!
روزی با تو
عکس سلفی میگیرد
روزی هم
به قاب خیره میشود
و قیچی به دست
برای سرت
نقشه میکشد...