زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
Shabtaraneh
نا برادر
تا کجا کوله یِ آتَش بَر دوش؟
تا به کِی با تو مُدارا کردن؟
چو هابیل از برادر دشنه خوردن
چُنان یوسُف به چاهِ کین فِکندن
برو دیگر برادر بی برادر
ندیدم آدم از تو بی وفاتَر
نمی بخشم تو را هرگز، به والله
قسم بر روحِ بابا، جانِ مادر...
متن اشعار و ترانه
من آن اَبرَم که می خواهم بِبارم
زِ دلتنگی هوایِ گریه دارم
در این بِیغوله نایِ ماندَنَم نیست
دلِ خود را به دریا می سِپارَم......
متن اشعار و ترانه
ای ماه ترین ماهِ درخشانِ شَبانَم
دوری زِ تو آوَرده دِگر جان به لَبانَم......
متن اشعار و ترانه
اِی شاهِ بی شینِ دِلَم
بی رُخِ ماهَت چه کنم؟
وامانده اَم با حسرتِ
چَشم سیاهَت چه کنم؟
اَسبِ چَموشِ خاطِرات
هر لحظه کیشَم می دهد
ماتَم میانِ شَطّ ِ رَنج
جانَم فدایَت؛ چه کنم؟...
متن اشعار و ترانه
قصه یِ آن شاهِ بی رُخ را بِخوان، افسانه نیست
بَر فَلاتِ شانه اَش یک عُمر می بایَد گریست
او که از مَرزِ تمامِ خط قرمزها گذشت
بعد از آن در کُنجِ عُزلَت از همه دنیا گُسَست...
یاسر یزدانی...
متن اشعار و ترانه
تا تو جلو رویِ مَنی آئینه می خواهم چه کار؟
هر لحظه مشغولم به تو، آدینه می خواهم چه کار!؟
یاسر یزدانی...
متن اشعار و ترانه
گفت: کدامین مُهره چیره خواهَد شد
در نبردِ میانِ شاه وُ رُخ
گفتمَش پاسخَت جمعِ اضداد است
جمع شدند وُ برنده شد؛ شاهرخ...
یاسر یزدانی...
متن اشعار و ترانه
مجسمه ها
در خراب آبادِ بی سامانی اَم
قدم می زدند؛
صدای پای ِشان
صدای قلب من را می شکست؛ سکوت، با هر قدم اَش...
می ترسیدم!
پنجره ها را شتابان از پس هم بستم
خود را با پیراهنی سپید
سخت در آغوش کشیدم.
باورم نمی شد!!!
این منم که از صدای باران
...
متن سولمازمیرانی
آخرین شعر قرن
سلام؛ این آخرین شِعره عزیزم!
که واسه َ ت تویِ این قرن، می نِویسم
بمونه واسه َت از من یادِگاری
یه دُرواژه از احساسِ نَفیسَم
قلم نَم نَم قدم زد روی کاغذ
تَنش آبستَنِ ردِّ قلم شد
خیالِ تو قلم رو پُرثمر کرد
که ...
متن شعر
گوش شنوا
دو تا گوشِ شنوا می خوام برایِ قِصه هام
که پُر از حوصله باشه واسه یِ دردِ دِلام
بِشنَوه هر چی که می گَم حرفامُ گوش بکنه
باهام همراهی کنه؛ لبهامُ خاموش نکنه
دو تا گوش می خوام که سنگین نَشه وقتِ حرفِ حق
بشنوه حرفایِ حقُّ پشتِ هم و...
متن ترانه
یلدایِ بی تو
زمونه نذاشت تا که مالِ تو شَم
ولی من هنوزم به تو دلخوشَم
دوباره یه یلدا که بی تو گذشت
ولی دل نذاشت بی خیالِ تو شَم
به دیوانِ حافظ تَفَاُل زدم
به شوقِ وصال وُ رسیدن به تو
مژده اِی دل که مسیحا نفسی...؟؟؟
از این مژده، اِی دل؛ تو...
متن یاسر یزدانی
بنویس بانو
بنویس بانو؛ بنویس از ترانه شدن
از دو دور افتاده؛ که اسیرِ زمانه شدن
بنویس شیرینم؛ تو را به جانِ فرهادَت
که نیشتر شود قلمت بر این زخمِ کُهَن
بنویس باز از آن چکامه هایِ بی وزنت
که معلق است میانِ جانِ من
از دلم تا که میهمانِ این دن...
متن یاسر یزدانی