متن طبیعت آرام
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات طبیعت آرام
نشستهام
کنار پنجرهای که باد از آن
بوی شکوفههای دیررس را
با خودش آورده...
درختِ حیاط
دیگر سوگوارِ سیبِ افتاده نیست،
با هر نفسِ نسیم،
برگ تازهای میروید از دلش.
پرندهها،
میانِ ابرهای روشنِ صبح
نمیپرند،
میرقصند...
کوه
بیصدا
دارد آفتاب را در آغوش میکشد،
آنقدر آرام
که انگار هزار...
درختان سرو در میان امواج درخشش آفتاب زوم شده اند
پنجره اتاق من رو به بهار باز میشود.
صدای موتور گازی آقا ماشالله و مجادله ی کلاغ ها پس زمینه ی نگاه من است.
هوا تازه است.
دیدن طبیعت با چشمهای تیز و برانداز کردن آسمان هرگز خسته ام نمیکند.
میتوانم ساعتها به شکوفه های درخت سیب خیره شوم و...
تنهایے را בوست בارم
ـ؋ـقط خوـב باشم رهااز همـہ ے وابستگے ها
کرکرـہ اـ؋ـکار را قـ؋ـل کنم
صـבاها בر سکوت مطلق غرق شـבـہ باشنـב
چشمانم را بنـבم قلبم آرام باشـב
ارامش را בر روانم مهمان کنم
روحم בر حال پرواز باشـב
چشمانم را کـہ باز میکنم اسمانم پر مـہ باشـב...