پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
در حریر طلایی مهر،شعله عشق در رنگ های آتشین آشکار می شود.جایی که برگ ها با لطف ملایم می رقصند،زمزمه های لطیف فضا را روشن می کند.همانطور که رنگ های طبیعت به آرامی از بین می روند،عشق ما، فصلی برای ماندگاری.زیرا در پاییز، ما سعادت خود را پیدا می کنیم،رنگی از پاییز عشق غزل قدیمی...
ببین رفیقم؟!آدمی که تو این دوره و زمونه سعی میکنه درست زندگی بکنه و آدم خوبی باشه رو باید طلا گرفت و قدرشو دونستنه اینکه کاری کرد تا از خوب بودنش خسته بشه مگه چند نفر تو این دنیا هستن که با تفکراتشون دنیا رو به جای قشنگتری برای زندگی تبدیل کردن...
هر زمان موهای لختت را طلایی میکنی از غزل های جدیدی رونمایی میکنیمثل خورشیدی که شب را دور خود پیچیده است چادری پوشیده ای و دلربایی میکنی......
در خاطرم نیستچه کسی با برگ های پاییزیآوازهای زرد رابا صدای گرفته ی پاییزبه دشت ها بُرد وبر لبانِ مه گرفته ی ماطعمِ رنگ های پخته ی خزانی ریختپاییز با دستانِ طلاییاندامِ طلایی، اندوهِ طلاییبا زین و مَرکبِ طلاییقوس های شوق آفرینِ رنگین کمان رابه ما هدیه می کند، هر روز ......
شادترین رنگ را امروز به زندگی بزن !اندیشهات سبز ، آسمان دلت آبی ، و قلب مهربانت طلایی ؛ زندگی زیباست اگر آن را به زیبایی رنگ بزنیم...
شادترین رنگ را امروز به زندگی بزن ...اندیشهات سبز ، آسمان دلت آبی ، و قلب مهربانت طلایی ؛ زندگی زیباست اگر آن را به زیبایی رنگ بزنیم...
دلم یک عشق می خواهد یک تو یک من یک گندم زار طلایی که عطرش پر باشد از نفس های تو.️️️...
تو که کوتاه و طلایی بکنی موها رامنِ شاعر به چه تشبیه کنم یلدا را...
غبارِ عادت پیوسته در مسیر تماشاستهمیشه با نفس تازه راه باید رفتو فوت باید کردکه پاک پاک شود صورت طلایی مرگ.....
درتمام طول تاریکی ماه در مهتابی شعله کشیدماهدل تنهای شب خود بودداشت در بغض طلایی رنگش می ترکید...