پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
پاییز است...اما مانند بهاردرخت ها شکوفه داده اند!چشمهای سبز توحواس زمین را همپرت کرده است!...
علیرضا اسفندیاری :من از اتفاق های بین مان می ترسمهمین چیزهایی که تو فکر میکنی بی اهمیت هستند...همین نگاه های سر سری تو...لعنتی ، این ها چیزهایی هستند که به راحتیمی توانند من را عاشق کنند!...
لای موهایت تنها نُتی ستکه اگر به دستم برسدتمام موسیقی های عاشقانه ی جهان را با آن می نوازم! ️️️...
صبح منهمان دست های مهربان توستآغوش پر مهرتو دوستت دارم هایی که هر روز می گویی و سرنوشت درست از همان جا برای من شروع می شود... ️️️...
مهم نیست این ماجرا خیال است یا واقعیتافسانه است یا داستانمهم این است...بوسه شیرین ترین کشف عاشقانه ی دنیاست ️️️...
مگر تو؛چقدر عمیق بودی؟که من این طور در تو غرق شده ام ...! ️️️...
پاییزی تر از چشم های آبانی توکدام فصل است؟کدام بهار است که از دست های توآغاز نشود؟ای شکوفه ترین لبخند؛ای پر آوازه ترین سکوتم؛من در برگریزان آغوشتجوانه می زنممگر تو کدام فصلیکه پر معجزه ای... ️️️...
گرمای مردادی تن تونفس هر کسی را می گیردو من چه عاشقانهگرم می شوممی سوزمو دوباره هر مردادعاشقت می شوم انگار ......
من از تمامِ صبحهایمفقط همانی را به یاد دارم کهتو در آغوشِ من لبخند میزدیو گرنه باقی طلوعها همگی شباند بی تو ......
صبح منهمان دست های مهربان توستآغوش پر مهرتو دوستت دارم هایی که هر روز می گوییو سرنوشت درست از همان جا برای من شروع می شود...
عشق همین استهمین کهیک ذره از تومی شود تمام من...
تو صدای خودت را نشنیده ایوگرنه درک میکردیکه یک جانم توچگونه جانم رابه لب می رساند...
هر چه دورتر می شویمن؛عاشق تر میشوم!و هر چه نزدیک تر می آییبی تاب تر می شوم!گویی عاشق که باشیدور یا نزدیکفرقی نداردحتی اندک یاد توکافیست برای بی تاب بودن......
خوب نگاه کن تنها اندکی از تو تمام من را دگرگون کرده است..!...
او نگاه می کردمَن هم نگاهاو دور می شدمَن ویران .. !باور کنید آدم هابا چشم هایشان می میرندمی کشند .. می روند .....
پاییزاین اتفاق عزیزنه عاشقانه استنه غمگینپاییززنی تنهاستموهایش را با عشق ببافیدپاییزمردی تنهاست در خیاباندست هایش را با عشق بگیریدقدم بزنیدپاییز را درک کنیداز کنارش ساده رد نشوید...
-به آدم ها نگویید دوستت دارم !.بال در می آورند ؛پرواز می کنند ،می روند......
کمیفقط اندکیمرا دوست داشته باشمن با کمترینِ توبه جنگتمام نفرت های دنیا می روم . . .......