سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
ز راه رفته نرفته پشیمانم به جرم نکرده چرا مجازاتم هنوز؟!فیروزه سمیعی...
وقتی امید از بین برود" زمان " فقط یک مجازات است...
من همواره دریافته ام که بخشش بیشتر از مجازات سختگیرانه نتیجه می دهد....
در جهنم هیچ مجازات دیگری وجود ندارد به جز اینکه دوباره و دوباره شروع کنی و اقداماتی که در طول زندگیت ناتمام گذاشتی را تمام کنی....
این خود شمایید که اجازه یِ خیانت میدهید....شمایید که به اسمِ علاقه هزاران بار از گناه و خطا و اشتباهش میگذریدکه بارها و بارها فرصتِ جبران میدهید وقتی میدانید جز تکرارِ هزار باره یِ گناهش چیزی عایدِ رابطه اتان نمیشود....نه نه اشتباه نکنیدنمیگویم آدم ها را با یک اشتباه دور بیاندازیدنهاما کمی دیرتر ببخشید، کمی دیرتر آغوشِ گذشت به رویش باز کنید تا بفهمد هر اشتباهی تاوانی دارد و هر خطایی، مجازاتی....خیلی هم آسان که ببخشید و بگذریدمی بی...
تو می روی من مجازات می شومچه عدالتِ وحشتناکی....
آنچه حوا طلبیده است زِ آدم،عشق استوَرنه یک خوشه یِ گندم که مجازات نداشت...
متهمم؛به دوست داشتنت به این جرم افتخار می کنم و به فراموش نکردنت......آرزویم این است که مجازاتمحبسِ ابد در گردشِ خونِ تو باشد......
آن کسی که وجدان دارد اگر به اشتباه خود پی برد، رنج میکشد. این خود بیش از اعمال شاقه برایش مجازات است ......
دانی که چرا دار مکافات شدیم؟ ناکرده گنه، چنین مجازات شدیم؟ کُشتیم خرد، دار زدیم دانش را دربند و اسیر صد خرافات شدیم!...