ویرانه شدم خانه ات آباد کجایی کمتر بزن آهنگ غم انگیز جدایی فریاد سکوت من دلخسته بلند است گر چه نرسیده است به گوش تو صدایی در می زنم آنقدر که آخر به روی من در را بگشایی به تمنای گدایی شاهی و دلم مهره ی شطرنج توباشد خواهم که...
ای سیه چشمان مستت، قاتل دنیای من... ان سیه چشمان مستت کرده ویرانه، دل آباد من...