متن کوتاه اشعار زیبا

بهار شکوفا شد
در احساس‌ِ سبزی
که تنها تو
بهارانه‌اش هستی

چونان بهار،
شکوفا می‌شوم؛
وقتی که:
مهر،
می‌درخشد،
در احساس‌ نگاهت...

عاشق می‌شوم؛
وقتی،
عطر نفس‌های بهار،
گل به گل،
دشت احساسم را،
به باوری سبز می نشاند...

بهارم، با تو پرمهر و وفا هست؛

سراسر، شور و دنیای صفا هست؛

درونم، عاطفه، گشته، شکوفا؛

و احساسم، به عشقت، مبتلا هست...

اگر سختی برایت گشت تکرار
نخور غم؛ چون خدایت هست دلدار

به دستِ لطفِ بی حدّ و، شمارَش
عطافرمایدت خوبیِ بسیار

از روزنِ احساس، تو را دیده دلم
پروانه‌ی رخسارِ تو گردیده دلم
هر برگ، ز گلبرگِ رخِ خوبِ تو را
تکرار به تکرار، پسندیده دلم

بس نکو اَست این؛ اگر باشد، هم آواییِ ما:
«رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ» نسلِ خوب و، باخدا!

من دعا دارم به پایان، قلبتان، گلشن شود؛
چشمتان، با مهرِ فرزندانِ مَه، روشن شود...

برشی از یک مثنوی تعلیمی_تمثیلی

گر ناله کنان دل به تو بندم عجبی نیست
جنسی که نفیس است به فریاد فروشند