و چه عطری بهتر از رایحه ناب تنت...
زنی که به خود عطر نزند آینده ای ندارد.
امروز یکی بوی عطر تو را میداد عمیق نفس کشیدمش
در مجلس ما عطر میامیز که ما را هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است
از گلی که نچیده ام عطری به سر انگشتم نیست خاری در دل است.
رها کن عطر موهاتو دلم گم کرده راهشرو
حواس شهر پرت برف باران است حواس من آغشته به عطر تو …
انگاری آمده باشی! عطرت پخش شده، در همه جا...
از گلی که نچیده ام.. عطری به سرانگشتم نیست! خاری در دل است..
نکند عطر تو را باد به هر جا ببرد خوش ندارم دل هر رهگذری را ببری...
عطر اشکم عطرِ تنهایی انسان است.
مَرد باید بوی اطمینان بدهد! عطر را همه میتوانند بخرند.. ️️️
سین هشتم آن سلامی است که با عطر تو همراه شود... ️️️
خاطرات عطر میپراکنند وقتی شهر خیس میشود.
عطر سیب زیر درخت قلیان
گر چه یک روز مرا سخت بغل میگیری کاش آن روز کفن عطر تو را پس ندهد...
آغشته ی آغوش توام آشفته ی عطر تنت و موهایی که مشکی بودند شب بودند
تو همان عطر نجیبی که دلم کرده هوایت
من اگر باد شوم، عطر تو را می بوسم..
چیزی/یقه ی شب را میگیرد/صبح را/بیدار میکند/عطرِ تورا میدهد
بوی عطر یاس می آید / تو اینجایی؟!
عطر دوست داشتن من ماندگار است
تو سهم منی سهم منی سهم دل من ای عطر تو آمیخته با آب و گل من
عطرِ تو دارد این هوا سر به هوا ترین منم ...