متن بال
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بال
طفل بودم زندگی بعد از تو جانم را گرفت
لب گشودم تا سخن گفتم، زبانم را گرفت
بارها گفتم بگویم آنچه با من کردهای
دست غیرت حلقه زد دورم، دهانم را گرفت
رستمم گم کرده راه منزل تهمینه را
زندگی بعد از تو سهراب جوانم را گرفت
بذر خود ناکافی...
بر روی بالهای موفقیت خود را رها میسازم و ب سمت بالا اوج می گیرم بذر امید در دلم روئیده است..
آغوش که از دور مجسم شدنی نیست
یک آیه بیارید دل آرام شدنی نیست
می سوزم و می سازم و با این همه سوزش
خاموشی از این آتش عشقم شدنی نیست
پر میکشم از پنجره خواب به سویت
دیدار تو در خواب که آن هم شدنی نیست
بیهوده نکن بحث...