پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
که تا رها شوی از چنگ میله های قفسبرای تو بی تردید، بال خواهم شدرضا حدادیان...
آغوش که از دور مجسم شدنی نیستیک آیه بیارید دل آرام شدنی نیستمی سوزم و می سازم و با این همه سوزشخاموشی از این آتش عشقم شدنی نیستپر میکشم از پنجره خواب به سویتدیدار تو در خواب که آن هم شدنی نیستبیهوده نکن بحث چنین است و چنان استمجنون تو دیوانه شد آدم شدنی نیستخورشید منی دور تو می چرخم همیشههم فاصله هم گردش من کم شدنی نیستبا سنگ زدی تا بپرم از سر کویتمن بال نداشتم نپریدم شدنی نیستمن با غم دوریت مگر می شود ای عشق...
رسیدن تو را اگر کسی خبر بیاوردبعید نیست از دلم که بال دربیاورد...
آدمی بودن غم انگیز استوقتی هوای آسمان به سرت بزندو بال نداشته باشی......
آنقدر به خودت اعتماد داشته باش که از کسانی که آزارت میدهند به راحتی دل بکنی ! گاهی بعضیها کارشان فقط چیدن بال آرزوهای شماست ......