قسم به عشق که هیچ به دل نشسته ای ز دل نخواهد رفت
آرزویم این است آنقدر سیر بخندی که ندانی غم چیست...
چشمات سیاهترین جای سرنوشتمه
خسته نمیشوم ز تو / خسته شدی اگر ز من خاطر تو گمان مبر / پاک شود ز یاد من
داداشی هر وقت از یه دختر خوشت اومد اول بیا به من بگو / باشه؟
هر شب ... از سقف خیالم تو می چکی و این عاشقانه ترین بارش دنیاست
با من هزار نوبت اگر نامهربانی کنی ای دوست همچنان دل من مهربان توست
کار تو در چشم ما ابرو گره انداختن کار ما با اینهمه دل را به چشمت باختن
ما که قرار است پروانه شویم بگذار دنیا تا میخواهد پیله کند
آرامش جانی
عشق یعنی تو و تو کل دنیای منی
تو چه کردی؟ که دلم این همه خواهان تو شد...؟
در نگاهم تو فقط منظره ی دلخواهی
تو صدات چی قاطی میکنی که آنقدر آرامش میده؟
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد
بیا و دلیل آرامش این روزام باش...
تو فقط باش ثانیه به ثانیه ی این زندگی معمولی میشه بهشت
عزیزم فکر کن نینیمون چشماش به من بره / لباش به تو خدایی چه جیگری میشه
بیمارستان رو برای هر دختر و پسری آرزو میکنم واسه به دنیا اومدن یه نینی خوردنی
چشمات دلیل اصلی ضعف کردن دل من برای تو بود
نمی دانم در من چه شد که دیگر بی تو نشد...
در گیر یک نگاه تو شد روزگار من...
خوش باشی هر جا که هستی یادتم هر جا که هستم
همین که تو باشی بسه