متن دلنوشته خاص
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته خاص
برایم کمی غوره بیاور ،زود باش ،صبر من زبانزد عام و خاص شده
میخواهم حلوا درست کنم با صبرم از غوره ها
من از اخلاق ترشت با صبرم این حلوا را ساختم ،غوره که ترشی ندارد
گاهی بعضی حرف ها مثل دیوار صوتی شکستن یک جنگنده برفراز آسمانخراش و ساختمان های پرشیشه است که شاید فقط هراس و وحشتی که به جا میزاره صدبرابر بدتر از بمباران همان ساختمانهاست،لااقل در بمباران عده ای کشته می شوند و عده ای هم زخمی ،اما در دیوار صوتی شکستن...
دختر جان
آرزو میکنم کسی را داشته باشی
که تو را
با لبان دور نوتلاییت
با موهای شانه نکرده ات
با اضافه وزن ناخواسته ات
همچنان دلبرانه بخواهد
🤍🌱
می شنوی ؟
صدای قدم هایش است
گوش هایت را نیز کن تا بشنوی آن آهنگ خوش آمدنش را
و دل را پاک کن
تا لبریز شود
از شادی آمدن او
عمو
افتخار کودکی و بزرگسالیم
پشتیبان زندگانیم
نیک خویی و نیک رویی تو
دم مسیحاییست
برای ما و بندی های توقیف شده در توقیفگاه
همان دربندشدگان که رگشان را دخیل بستند ب حذاقتت
آنانکه در تادیب گاه از طبیب ادیب و امیرشان
درس متانت را تعلیم و تفهیم می شوند
مهربانویِ انسان
همبازی نوجوانی
یار بزرگسالی
طبیب همیشگی ام
به صدای قلبم گوش کن
زبانم را ببین
همه یک چیز را نشان می دهند
جان و جهانم ب جنون رفته از
فقدان سان تو در گیتی
باد
آسمان
ابر،
نخل
غروب
خوزستان
و واژه هایی که هر کدامشان یک داستان را روایت میکنند.
اذان
مانند شیپور اسرافیل
در آسمان صدا میکند.
اینجا دروازه ی بهشت به روی همگان باز است.
خورشید به خواب رفت
و ماه بیدار شد
انعکاس نورِ هم زمانِ خورشید و ماه
آیینه...
آهسته می آیی شعر مرا می خوانی و میروی،
به خیالت که نمیفهمم!!
نمی گوی ردّ پای نگاهت را دلم از بَر است؟؟
ارس آرامی
خوشبختی
روی مبل می نشینم
به تکاپوی جهان می نگرم
از نگاه جعبه مسخره ای که دو پایش به هواست
حال دنیا خوش نیست....
به صدای بمبی به خودش می پیچد
و من از روی غرض
که چرا کودک خوش فکر مرا تو به زنجیر درآوردی جعبه کوچک بی مغز!!...
این روزها کلمه ای برایم بسیار خاص و با اهمیت شده است؛
همه ی مان بسیار شنیده ایم و می دانیم معنا و مفهوم اش چیست.
کلمه ای به نام لیاقت که در کمتر کسی می توان پیدایش کرد.
بزرگترین اشتباهی که در قبال انسان ها انجام می دهیم اینست،...
سپیده دم
دم سپیده گرم
که با آمدنش بیدارم کرد
و برای خورشید
چای و صبحانه براه کرد
و گفت
حق من نیست
و رفت
من نمیدانستم
که چرا سپیده عمرش کوتاست...
به نام آفریدگار
تلاش کن تو زندگی
فقط به افکار اهداف خودت نگا کنی و براشون تلاش کنی نظرو گفتار پیشنهاد دیگران برای خود انهاست اگه پیشنهاد برتری بود ک خود افتخار اونو نصیب خود میکردن
ن ک به پیشنهاد بدهند
یادت باشه شکست خودت پیروزی بزرگ خودته
اما شکست...
گچساران!
تو کیستی؟؟
از کجا آمده ای؟
ای گنجینه پنهان
ای که تو را نمیشناسند و خود را
بگو ای ساکت روان...
خسته ای میدانم
رمقی در بدنت نیست که فریاد کنی
قرار بود با رنگ سخاوتت سفره های شهر ت را چون مردمش برقصانی
گچساران!!
ای خون سیاهت خفته...
یارا،مگر بی تو میشود زندگی کرد
جانا،مگر با نبودنت میشود تحمل کرد
سختی های زندگی با تو آسان میشود
آنقدر آسان که گر بر هم نهی چشم تمام میشود