متن دلنوشته خاص
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته خاص
مهربانویِ انسان
همبازی نوجوانی
یار بزرگسالی
طبیب همیشگی ام
به صدای قلبم گوش کن
زبانم را ببین
همه یک چیز را نشان می دهند
جان و جهانم ب جنون رفته از
فقدان سان تو در گیتی
باد
آسمان
ابر،
نخل
غروب
خوزستان
و واژه هایی که هر کدامشان یک داستان را روایت میکنند.
اذان
مانند شیپور اسرافیل
در آسمان صدا میکند.
اینجا دروازه ی بهشت به روی همگان باز است.
خورشید به خواب رفت
و ماه بیدار شد
انعکاس نورِ هم زمانِ خورشید و ماه
آیینه...
آهسته می آیی شعر مرا می خوانی و میروی،
به خیالت که نمیفهمم!!
نمی گوی ردّ پای نگاهت را دلم از بَر است؟؟
ارس آرامی
خوشبختی
روی مبل می نشینم
به تکاپوی جهان می نگرم
از نگاه جعبه مسخره ای که دو پایش به هواست
حال دنیا خوش نیست....
به صدای بمبی به خودش می پیچد
و من از روی غرض
که چرا کودک خوش فکر مرا تو به زنجیر درآوردی جعبه کوچک بی مغز!!...
این روزها کلمه ای برایم بسیار خاص و با اهمیت شده است؛
همه ی مان بسیار شنیده ایم و می دانیم معنا و مفهوم اش چیست.
کلمه ای به نام لیاقت که در کمتر کسی می توان پیدایش کرد.
بزرگترین اشتباهی که در قبال انسان ها انجام می دهیم اینست،...
سپیده دم
دم سپیده گرم
که با آمدنش بیدارم کرد
و برای خورشید
چای و صبحانه براه کرد
و گفت
حق من نیست
و رفت
من نمیدانستم
که چرا سپیده عمرش کوتاست...
به نام آفریدگار
تلاش کن تو زندگی
فقط به افکار اهداف خودت نگا کنی و براشون تلاش کنی نظرو گفتار پیشنهاد دیگران برای خود انهاست اگه پیشنهاد برتری بود ک خود افتخار اونو نصیب خود میکردن
ن ک به پیشنهاد بدهند
یادت باشه شکست خودت پیروزی بزرگ خودته
اما شکست...
گچساران!
تو کیستی؟؟
از کجا آمده ای؟
ای گنجینه پنهان
ای که تو را نمیشناسند و خود را
بگو ای ساکت روان...
خسته ای میدانم
رمقی در بدنت نیست که فریاد کنی
قرار بود با رنگ سخاوتت سفره های شهر ت را چون مردمش برقصانی
گچساران!!
ای خون سیاهت خفته...
یارا،مگر بی تو میشود زندگی کرد
جانا،مگر با نبودنت میشود تحمل کرد
سختی های زندگی با تو آسان میشود
آنقدر آسان که گر بر هم نهی چشم تمام میشود
بعضی《کاش ها》غیرممکن است.
《کاش》های که فکر گردن به آنها شیرین و لذت بخش است.
《کاش》های که مارا به دنیای رویا فرو میبرند.
کاش میشد پروانه باشم، از این گل به آن گل و از این باغ به آن باغ بروم و بوی خوش گل هارا استشمام کنم.
کاش میشد رود...
برایم مهم نیست
از بیرون چگونه به نظر می آیم
کسانی که درونم را می بینند
برایم کافی اند
برای آنهایی که
از بیرون قضاوتم میکنند حرفی ندارم
با خود می گویم
بگذار همان بیرون بمانند
قدر آنهایی را که برایتان مینویسند خوبی و شما لبخنده مهربانشان را در لابه لای نوشته هایش میبینید را بدانید،
آنها مهربانى را اعتبارى دوباره میدهند…
مثلا گلای فرشمون غنچه بدن و بزرگ شن.
مثلا خورشید و ماه بهم برسن.
مثلا داداش کوچیکم از من بزرگتر باشه.
مثلا بتونیم پرواز کنیم.
مثلا کل تابستون برف بیاد.
مثلا آب دریا قرمز باشه.
مثلا بارون مزه شیرکاکائو بده.
مثلا ی روز دوست نداشته باشم.
...Saeideh...
اولاش فکر میکردم همه چیز نوبتیه تا دیدم همیشه اون اول صبح بخیر میگه. خیالم راحت بود ازینکه مثل من فکر نمیکنه، اما بعد یه مدت دیدم منم بعضی روزا، زودتر از اون صبح بخیر میگم؛ دیدم عاشقش شدم، عاشقِ اینکه اون مثل بقیه نبود، که توی ذهنش مثل بقیه...