متن رباعی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات رباعی
چشمم چو به چشم خویش چشم تو بدید
بی چشم تو خواب چشم از چشم رمید
ای چشم همه چشم به چشمت روشن
چون چشم تو چشم من دگر چشم ندید
افسوس که ایّام جوانی بگذشت
هنگام نشاط و شادمانی بگذشت
تا چشم گشودیم در این باغ، چو گل
هفتاد و دو سال زندگانی بگذشت
بهارت شاد و خندان باشد ای دوست
چو خورشید درخشان باشد ای دوست
درون باغ سرسبز و گل افشان
دلت چون ماه تابان باشد ای دوست
بهزاد غدیری/ شاعر کاشانی
تورا گم می کنم هرروز و پیدا می کنم هرشب
بدین سان خواب ها را باتو زیبامی کنم هرشب
چنان دستم تهی گردیده از گرمایِ دست تو
که این یخ کرده را از بی کسی، ها می کنم هرشب
بهزاد غدیری