متن زخم کاری
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زخم کاری
سیب را کِرمی که در آغوش دارد میخورد
زخم کاری را همان نزدیک تر ها می زنند...
ارس آرامی
آن که رفته، رفته هرگز او نمی آید سرا
او که رفته با کسی همدم شده چه بی صدا
بی وفایی در زمانه بدخدایی می کند
باوفاها هم شدن در این زمانه بی وفا
درد من از آشنا شد همدم من وای من
زخم کاری را فقط همدم زند هی...
پر کن جامم ساقی تا جان در تن باقی است
پر کن پر کن ساقی از دل غم ها جاری است
پر شد از نامردی دنیا چه نامردی
پرکن پرکن ساقی زخم از دنیا کاری است
باز ، مِشکی ،
قلم در دست،
خاطرات کلاغ را
خط زد
با مدادی به سرخی ماتم،
زخم کاری
به جان آدم زد
حجت اله حبیبی
باز بی من رد شد از این کوچه، او!
چشم هایم! چشم هایم تیز شد
باز انگاری توهم می زنم!
باز این رویا چه دردانگیز شد...
[دخترم:] بابا بیا صبحانه! / من،
همچنان با یاد او در کوچه ام...
(دخترم فهمیده حالم خوب نیست!)
چشم هایش از غمم لبریز شد......
همیشه زخم کاری ازکسی خورده میشه
که میمیری توواسش علت زندگیته