متن عشق عمیق

من به زیباییت بارها غبطه خواهم خورد
به عطر گیسویت شب بو را خواب خواهد بُرد
هر کجا باشم با تو عاشقی ها خواهم کرد
مصرع به مصرع برایت در این عشق خواهم مُرد

محدثه، عشق ابدیم،
در دل من همیشه جای توست،
دوستت دارم، با هر نفس،
تا انتهای راه، همراه تو هستم.🌹❤🌹

حتی خیالتو با یک دنیا عوض نمیکنم...

عشقم، تو کبوتر دلمی،
وجودت آرامشِ جان من است،
هر بار که به سمت من می‌آیی،
انگار فرشته به سوی من می آید
تا مرا در آغوش بگیرد.
من آغوش تو را دوست دارم

چشمانش قصد جانم کرده اند.
جانم فدای قصد او.

دلداده عشقت شدم، که هر لحظه اش قلبم برای تو تپید❤

چشمانت دریایی از رازهای ناتمام است، که درعمق آن غرق شدم وچقدر این غرق شدن لذت بخش است ♥

عشقم تو هر لحظه برای من معنای زندگی شدی❤

مرا دوست بدار

چنان که

وقتی در آغوشم می گیری

جز بوسه

حرفی برای گفتن

نداشته باشی ...

مرا بشنو؛
آنگاه که آوای گرم عاشقانه های معین در گوشت می پیچد"
و مدام دکمه تکرار را می زنی..

وقتی که صدای مرغان عشقِ باغ،
دوستت دارم های مرا در گوشت زمزمه می کنند.

مرا بشنو؛
با شنیدن اولین جانمی که در پاسخ صدای نامم دادم "
آخرین بارش...

لب‌هایت بوسه‌گاه من است،
و هر لمسِ تو،
شعرِ تازه‌ای‌ست که روی پوستِ تنم نقش می‌بندد.
عشق، یعنی تو در آغوشم،
بی‌هیچ فاصله‌ای...

زادگاه قلب من چشمان توست،
غیر از این باشد، دروغی بیش نیست.

طلوع کن بر دشتِ احساسم؛
تا از مهر نگاهت،
در من،
عشق طلوع کند!

تو خلاصه ی تموم آرزوهای منی.

می دونی شونه هات برام بهشت بودن...!

پلک وا کن تا ببینی من گرفتار توام،
آنچنان کز سر شب تا به سحر پلک نزاشتم بر هم.

+چطوری میشه یه نفرو از شرّ عشق خلاص کرد؟!
_نمیتونی !
+چرا؟
-دوتایی که سهله ،صدتایی ام نمیتونین حریف عشق بشین .
نه شما، هیشکی تو این عالمِ درندشت
عشقِ آمیرزا
همچین که مزش میره زیر دندونت محاله بتونی سر خر و کج کنی و بزنی به کوچه علی چپ...

تو نافذترین چشمها رو داری، حتی وقتی چشمامو میبندم میتونم چشماتو ببینم...

این شهر من است و وجب به وجبش را دوست دارم. تپه ی پشتش، ایوان سرتاسری دور عمارت، دو جوی آب دو طرف خرند،آن دو تا درخت نارون دم باغ، نارنجستانش را که نارنجهایش را خودت با دست خودت کاشته ای، آن درخت "هفت نوبر" را که خودت هر سال...

اگه دوستش دارین حفظش کنین، با چنگُ دندون.
چون زمانکه میگذره هیچی سخت تر از دست دادنِ کسی نیست که برای از دست ندادنش باید با جونُ دل می جنگیدین.

عشق تو برام برگ برنده ست نمیدم تورو از دست
دل من واسه توئه دربست
تو چشمات پر رازه موهات جاده هرازه
دادی بهم یه حس تازه حس تازه
سنگ تموم میذارم واسه تو واسه عشقمون
دلمو بهت هدیه دادم مواظبش بمون...

چشمات یه کاری داد دستم.
که غیر از تو ز کل این جهان خستم.

عادت های قدیم را
همه ترک کردم
جز دوست داشتنت را!
که دیگر عادت نیست
در جانم رخنه کرده

دوست داشتن تو،
پر تکرار ترین چیزیست که خسته کننده نیست.