نفت / زیر پایش بود کودکی که فقر استخراج می کرد
فقر، چیزی را نداشتن است ولی آن چیز پول نیست طلا و غذا نیست فقر، گرسنگی نیست فقر همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته کتابفروشی مینشیند فقر، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود فقر، شب را بی غذا سرکردن نیست...