نادر ابراهیمى : ایمان، توان مرگ را پسِ پشتِ همه چیز افکنده بود. توکل، با مرگ همانگونه بازى مى کند که طفلى با فرفره یى ! مردى در تبعید ابدى
نادر ابراهیمی: هر کس کاری می کند، هر قدر کوچک در معرض خشم کسانی ست که کاری نمی کنند...
نادر ابراهیمی : ما هر چه بخواهیم می توانیم بشویم استعداد بزرگترین دروغی ست که انسان به خود گفته است !
شب ها پیش از آنکه به خواب برویم چقدر حرف داشتیم که بزنیم، انگار حرف های ما تمامی نداشت. چند بار پیش آمد که طلوع را دیدیم و رنگ خواب ندیدیم! آخر چه شد، که حال دیگر می آییم و خسته و بی صدا می خوابیم؟! شبها دگرگون شده؟ حرفها...
نادر ابراهیمی: وقتی زندگی مان را به یک حفره ی سیاه بسیار گود تبدیل کردیم، نباید انتظار داشته باشیم که در تهِ این حفره، عشق، مشغولِ پایکوبی و شادمانی باشد ! یک عاشقانه آرام
قلب، مهمانخانه نیست که آدم ها بیایند دو سه ساعت یا دو سه روز در آن بمانند و بعد بروند قلب،لانه ى گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش ببرد قلب؟ راستش نمیدانم چیست اما این را میدانم که فقط جاى آدم...
قلب ، خاک خوبی دارد در برابر هر دانه که در آن بنشانی هزار دانه پس می دهد اگر ذره ای نفرت کاشتی خروارها نفرت درو خواهی کرد و اگر دانه ای از محبت نشاندی خرمن ها بر خواهی داشت
عشق... حرکت دونفر مشتاقانه به سوی هم نیست عشق، حرکت دونفر مشتاقانه در کنار هم است.
نمی شود می دانم، نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد!️
تو وقتی می بینی که من افسرده ام نباید بگذری سکوت کنی یا فقط همدردی کنی بنا کننده شادیهای من باش! مگر چقدر وقت داریم؟ یک قطره ایم که میچکیم در تن کویر و تمام میشویم. . .
آنچه هنوز تلخ ترین پوزخند مرا برمی انگیزد چیزی شدن از دیدگاه آنهاست. آن ها که می خواهند ما را در قالب های فلزی خود جای بدهند. آن ها با اعداد کوچک به ما حمله می کنند. آن ها با صفر مطلق شان به جنگ با عمیق ترین و جاذب...
فقط یکبار میتوان عاشق شد بار دوم خبری از جنس اصل نیست
من به واژه ی هرگز اعتقاد ندارم؛چون که باید از ذره ذره ی آینده خبر داشته باشم تا بتوانم این واژه را به کار ببرم.
و عشق اگر با حضور همین روزمرگی هاس عشق بمانَد،عشق است عشق یعنی قهوه یخ کرده کنار،تو.... ️️️
خوشبختی را در چنان هالهای از رمز و راز فرو نبریم که خود درمانده شناختنش شویم، خوشبختی را چنان تعریف نکنیم که گویی سیمرغی باید آن را از قلهی قافی بیاورد ! خوشبختی، عطر مختصر تفاهم است که اینک در سرای تو پیچیده و عطریست باقی که از آغاز تا...
انسان برای خطا کردن و جبران خطا زاییده میشود ! خطا، دلیل تازگی راه است، دلیل رشد، دلیل باز شدن و دلیل اینکه انسان نمیخواهد و نمیتواند فقط به تجربهشدهها قناعت کند ...
در عشق جایی عظیم برای بداهه نوازی هست ، به شرطِ آنکه نواختن را بدانی ...
برای خانه سوخته باز شاید بشود خانهای بنا کرد دل سوخته را بگو چه کنیم
برای زنده ماندن دو خورشید لازم است : یکی در قلب ، دیگری در آسمان ...
احتیاط باید کرد؛ همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم... عشق نیز... بهانه ها، جای حس عاشقانه را خوب میگیرند... ️️️
و عشق اگر با حضور همین روزمرگی ها عشق بماند عشق است...!
این اوج مصیبت انسان عصر ماست: له کردن آنهایی که نمی فهمیم شان، فهم خود را اوج فهم جهان دانستن.
ایمان من به تو ایمان من به خاک است ایمان من به رجعت هر شوکتی ست که در تخریب بنای پوسیده اقتدار دیگران نهفته است تو چون دستهای من چون اندیشه های سوگوار این روزهای تلخ و چون تمام یادها از من جدا نخواهی شد
هیچ چیز دنیا را به فساد و تباهی نکشانده است، مگر زور گفتن معدودی و زور شنیدن بسیاری ! :