متن وداع تلخ
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات وداع تلخ
وداع بی پایان"**
باران میبارد و پنجرهها گریه میکنند،
یادت میآید و قلبم زخمی میشود...
چطور فراموش کنم دستانی را که گرمایشان،
حتی برفهای زمستان را آب میکرد؟
تو رفتی و من،
ماندم با سکوتهای تلخ دیوارها،
با عکسهای قدیمی که حالا فقط سایهاند...
سایههایی از خندههایی که دیگر نیست....
دنیای پرازحرفم به تو که میرسد
میشود یک طبل توخالی وپرازسکوت
چنبره میزند نگاهم بر تو
ولذت دیدارت در وجودم می ریزد
غنیمت میداند و میخواهدمعجونی بسازد
تا بشودچاره ساز تشنگی عشق
درمحال یک وداع نا به هنگام تقدیر
بعد وداع،
آتش درونم،
می شکافد سنگ مرمر سیاه را
کز عشقت،در باطنم نهفته است...
تو،
مرا به روزگار سپردی...
من هم،
تو را به خدا میسپارم...