زمستون و روزای برفیش برام سرد نیستن تا وقتی که خاطرات گرمت همرامه...
این زمستونم به یاد تو می مونم برف و بارونم به یاد تو می مونم
مهربانی مثل برف است هرچه را میپوشاند زیبا میکند… مهربان باشیم
دلم سکوت کرد ، ولی حرف داشت یک روز سرزده بیا،شبیه برف باش
کاش روزی برف می آمد که ما آدم نمایان دور از جان بشر!یک آدم برفی بسازیم
برف را دوست ندارم وقتی کرمانشاه اینقدر سرد است.
برف هم دلیل عاشقانه ای ست برای سفر به آغوشت. عشق راهش را پیدا می کند.
خدا زیباست این را در دانه دانه های برف می بینم
یخ زدم در بارش این برف و کولاک زمان از زمستانی که دارم در بهار خویشتن
اگه برف می دونست زمین خاکی چقدر کثیفه ، برای اومدن به اون لباس سفید نمی پوشید..
روز مادر پر از رد پای سنجاقک خورشید زیر برف
زمین، عروس شد و آسمان به حرف آمد چه شادباشی از این خوبتر که برف آمد
کاش لباس زمستانی ات بودم و بعد تا همیشه برف می بارید...
برف ببارد یا باران برای باور زمستان همین جای نبودنت کافی ست !
من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی از برف اگر آدم بسازی دل ندارد !
ذرات برف همچون بوسه هایی هستند که از بهشت آمده اند
در برف و باران چتر و بارانی ندارم اما خوشم چون درد پنهانی ندارم
رفتی و آسمان به حرف آمد تو نبودی چقدر برف آمد
روی خیزران مرداب/ برف درخواب نیم روز/صدای تفنگ
تو مثل منی برف راه میروی و آب میشوی.
که دی سوار شد و آسمان به حرف آمد و پشت بند دوتا ابر تیره برف امد
از تو تنها وصف دیدارت نصیب ما شده برف ِ تجریش است و سوزش می رسد پاییِن شهر
برف بارید به این شهر کجایی بی من؟ کاش سردت نشود... دل نگرانم، برگرد.
من عاشقی کردم تواما سرد، گفتی از برف اگر آدم بسازی دل ندارد