مرا،خوابی احتیاج است که تعبیر کند آمدنت را .
بڪَو دوستم داری تا زیباتر شوم... ️️️
و آغوشت مظهرِ زیبایی از یک مرز و دو وطن...
تا به آخر نفسم ، ترک تو در خاطر نیست
تبعید کن مَرا برایِ همیشه در زندانِ تنت
بی تو پریشانم ای جان️
و من در هر پلکی یکبار دیدنت را می بازم ...
از حاصلضرب من و تو عشق بپا شد...! ️
مرا ببر آنجا که بودنت تمام نمی شود ...
پر از آسودگی ام تا تو کنارم هستی ️️️
عشقی جز تو رو من تو دلم راه نمیدم
اندرتن من جان ورگ وخون همه اوست️
به ولله که جانانم تویی تو...️
خداحافظی را بلد نیستم کنار تو تا مرگ می ایستم
رخساره نشان دادی بی دین و دلم کردی...️
حدیثِ عشقِ جانان گفتنی نیست...
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بوَد...
در چهار چوب آغوشت یک دل سیراز جهان بی خبرم ...️
گر رخی را ماه باید خواند، باری روی تو ..
زلف جانان ترازوی عشق است....
تو در عالم نمیگُنجی زِ خوبی
تو بهشتی.
حالم به حالت بستگی دارد دلتنگ باشی رو به پایانم
من پاییزم تو مهری... که بر دلم نشستی...