پیامک عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پیامک عاشقانه
در کنارم تا همیشه جایت ای گُل خالی است
جایِ دیگر روزگارِ تو اگر چه عالی است
غُصه دارد هیبتی که تن از آن لرزد، ولی
مثلِ غولِ قصه ها این دیو هم پوشالی است
تا که بودی زندگی رنگین کمان عشق بود
طرح بی جانش کنون مانندِ نقش قالی...
بعد تو با درد تنهایی نمی آیم کنار
زندگی بی تو برایم بودنی اجباری است
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
من نویسنده ی
خوبی می شدم اگه
تورو کنار خودم داشتم؛
مثلا می شد از خطوط کنار چشم هات،
وقتی می خندیدی ی کتاب بنویسم
یا از اشک هات
وقتی از سراشیبی گونه هات، بدو بدو به سمت زمین میان
مثلا می شد از دست هات، قطور ترین کتاب دنیارو...
هرچیزی را نباید رها کرد به امید قسمت،
خود قسمت هم گاهی امیدش به آدم هاست..
فاطیماه نویسنده وشاعر
چقدر تو را دوست بدارم
که هر بار نگاهت می کنم
قد لبخندت
دلتنگت شوم
چقدر تو را بخواهم
که هر بار تو را خواستم
در حریم دستانت
جای بگیرم
بگو
زیبای من
چقدر تو را
آرزو کنم
که برآورده شوی
تو این زندگی
من از همه خستم
من از همه شکستم
من از همه زده ام
من از همه نا امیدم.
ولی تو این زندگی فقط
تویی که نیازت دارم
تویی که دوست دارم
تویی که هستمت زیاد
تویی که مراقبتم.
ای کاش تو این زندگی فقط
تو باشیو همه...
آه ای خیال مبهمِ شبهایِ بی تویِ من!
چگونه درخیال شبهای بی کسی ام بگنجانم تورا؟چگونه تصورت کنم که تو ،خودتو باشی؟چگونه؟
می دانی
در من سرزمینی ناشناخته است
که خورشیدش در نگاه تو طلوع می کند
ماهش در چهره ات پدیدار می شود
شبش در پیچ و تاب گیسوانت چشم وا می کند
ستارگانش سنجاق های سر تو هستند
و دست هایت نسیم بهاری را معطر می کند
.
اما آه......
قوی تر آمدم اما خداقوت به بازویت
که بردی لشکر قلب مرا با تار گیسویت
باید از خاطر خود حذف کنم عالم را
این که در خاطر من هست فقط یاد شماست
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
خدایه قلب عاشق بدجوری دردمیکنه تنهاخودت حبیبم میدونی که چی شده رفت واصلافکرنکردبدون اون چی میشم باخودش قلبم بردمن مجنون میمیرم نمیتونم قلبم ازعشقم پس بگیرم یه مجنونم که توی اوج جوونی پیرم
درکلبه ی تنهایی ام امشب نشسته ام تا سحر
فانوس هم خاموش شد تاریک شد دنیای من
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
و لبخندت زیباترین سکانس زندگی من است...
.
زیبای من
بودنت در میان روزمرگی هایم
شبیه پرتوی نوری است
که در یک اتاق بدون در و پنجره
نفوذ کرده
و
تنها آن نورِ اندک میتواند
مرا از گرداب تخیلاتِ بی جان
به واقعیتی سرشار از رویا بکشاند
.
ای چاشنی...
ازلحظه دیدنت قلب من عاشق شده دیگه کنترلش هم ازدستم خارج شده
میدونستم تموم حرفای تودروغه میدونستم همیشه دوروبرت شلوغه میدونستم ولی دل توروباورکرده بوددیوونت شده بودوبادید نت زنده بود...