پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
می شود با همه وجود سالها گیر کسی باشی و قسمت نشود؟ما تلاش کردیم اما روزگار نذاشت إِنَّ اَلزَّمَانَ مُفَرِّقُ اَلْأَحْبَابِ(علی علیه السلام)همانا روزگار جدا کننده عشاق است...
مسجد، سر سحر خشکسالی دارددینم بی تو جای خالی داردمن مانده ام و سوال سختی اینطورماه رمضان با تو چه حالی دارد؟...
تا جمال تو دیدم گفتم که از لبان او غافل شو ماه رمضان است کمی عاقل شو می بوسم و از کسی ندارم ترسی ای روزه اگر معترضی باطل شو...
افطار با چای و خرما کار عوام ستعاشق به بوسه لبت روزهٔ خود باز می کنددلبر ما تو کجایی؟ گر زیر خاکی هنوز به فکر مایی؟...
مث یک روح در دو بدن بودیم تنها یک جای بود که باهم تفاهم نداشتیم اون روزی که من لباس سیاه پوشیدم و تو (کفن) سفید...
خواستم بهترین روز عمر و رویای شیرینم با تو محقق شود اما با رفتنت همه چی نقش بر آب شد...
یه وقتایی همچی هست اما همچی کافی نیست.چون اصلا کافی نیست چون اونی که باید باشه نیست...
اگر این شهر زیباست چون هنوز عطر و خاطرات تو رو به همراه داره....
1/01/1 میگن همه چیز از نو شروع میشه ولی من نمیخوام از اول شروع کنم میخوام با تو ادامه بدم...
خدا کنه هر کی هر جایی که آرامش؛ دلخوشی داره و کنار اونی که عاشقشه تا ابد باشه مث پایین پات خوش به حال علی اکبرت ارباب ❤...
اونی که کم حرف شده همونی که خیلی وقته تنها شده پ.ن: ۱۴ ماه و یک هفته دلتنگی💔...
دنیا برام شده مث کلاس درس پ چرا زنگ نمیخوره؟پس کی میام پیش تو ؟ اندازه شوق دانش آموزی حینزنگ تعطیلی منم مشتاقمساداتم زنگ پایان فراق را بزن...
ای دل غمگین نباشعادت این مردم تا بوده همین بوده دور آتشی که می سوزی می رقصند...
من هر نفسی را که در فراق تو کشیدم غم بود و درد بود و خون دل از ضرر بود و دگر هیچ...
تو که بودی کنارم، دلم قرص بود تمام قرص ها جز قرص ماهت ضرر داشتند !!حالا که نیستی ببینی چگونه قرص میخورم تا موقت آرام بشم از درد فراق رویت🖤...
دیدی آرام آرام بعد تو دلم نیمه شبها به بی کسی؛ صدایم به سکوت، چشام به تاریکی عادت کردند؟...
فطرس از قصد در عذاب و بلا افتاد قصدش این بود که به شما برسد...
شبونه هوات افتاد به سرم مگه تو هوا هم هستی؟...
میان این همه روزایی که هر روز به یه بهونه نامگذاری می کنند به نظرم روز عشق مال تو بود منم بهونه تویی... خیلی وقته ندارمت...
بیا با هم سلفی بگیریم،یک عکس ۲ نفره من به دوربین نگاه میکنم؛ تو به من نمی خواهم چشمانت در تاریخ ثبت شوند...!پ.ن۱: بعدها تاریخ خواهد گفتچشمانت چه کرد با من ِتنها تر از لطفعلی خان ِبی سپاهپنجشنبه ۲۴ دسامبر ۲۰۲۰ / ۴ دی ۱۳۹۹...
قبری که مهمانش تو باشی بهتر از دنیاست دنیا بی رخ یار بدتر از زندان است...
من تاریخ خوندم آنچه از سرگذشت عشاق فهمیدم این بود درد عشق را هیچی نمیتونه درمان کنه جز همونی که عاشقش کردهاما اگر معشوقت مرده باشد دگر.......
قرار بود با آمدن به خانه من رو سفیدم کنی نه اینکه با رفتنت مو و ریش سفیدم کنی...
آنقدر صدایت کردم اسم تو را که همه شهر فهمیدند راز مرا...
به شب میان قبرستان نرفته بودم و رفتمبه جستجوی مزارت نرفته بودم و رفتمنخفته بودم و خفتم به روی سنگ مزارتبه عمر خویش چنین جدایی ندیده بودم و دیدم 🖤...
چین و چروک؛ پیر شدنم در اثر داغ و فراق عزیزان نقش بست وگرنه ربطی به گذر عمر نداشت 🖤...
با مرگ اگر تو را میتوان دید کی می رسد این تولد ما ؟!...
بدون تو تنهایی پیدام میکنه......
#شعر حزین امیرالمؤمنین علی علیه السلام در فراق حضرت زهرا(س)حَبِیبٌ لَیْسَ یَعْدِلُهُ حَبِیبُ وَ مَا لِسِوَاهُ فِی قَلْبِی نَصِیبٌ حَبِیبٌ غَابَ عَنْ عَیْنِی وَ جِسْمِی وَ عَنْ قَلْبِی حَبِیبِی لاَ یَغِیبُعشقی که دنیا دیگر مثل آن عشق ندارد معشوق من کسی ست که همانندش پیدا نمی شود و جز او هیچ کس سهمی از قلبم ندارداگر چه کسی که دوستش داشتماز کنارم 🥀رفته است اما!!!هرگز از قلبم بیرون نخواهد رفت🖤...
مثل باران رگباری که نمی گوید کی؟؟بی خبر؛ سر زده از راه برس مرا از این غمکده ببر...
ما آنقدر درد فراق عشق نکشیدیم که با چاه حرف بزنیم...
در بازی دنیا یک جانبه می بازم زین پس در فراق عشق تو می سوزم و می سازم...
دلتنگ نجفم حال دگری دارم در کنج دل زار و پریشانم وادی السلام ایوان نجفی دارم...
روز تولدم اگر همه باشند تو نباشی باز من تنها هستم رونق تولد من به بودن تو بستگی داشت کاش بودی 🖤...
من مبتلا به درد،تو مرهم منی...«جانا نبودنت از مرگ بدتر است»...
چشماتو به روی من نبندزخماتو خودم می بندم بخندآه بکش ولی بمونکه همین آه دلگرمیمهدست به پهلو توی خونهکه میری راه دلگرمیمه دنیام فاطمهمیخوای داد بزنم تا همه بشنون تنهام فاطمه نمیتونم بایستم از بعد اون روز رو پام فاطمه می بینی تو جوونی چه جور میلرزه دستام فاطمه خانومم نرو قسم میدم تو رو...
آن مرد که به زهرایش می گفت: ای تمام آرزوی من، نفس جان من؛ امشب تمام آرزوی؛ نفس و جانش زیر خاک رفت 🖤...
بدان بدون تو دیگر در این زمانه کسی به غیر چاه علی را صدا نخواهد کرد...
خرمای نخلستان من خرما ختمت شد همسایه ها خوردند و خندیدند و رفتند...
زهرا کشید چادر خود را به صورتش با رفتنش بهار مرا هم خزان کرد...
زیبا زیاد بود اما دنیا شبیه تو نداشت...
یه مرد برای عاشق شدن یه نگاه براش بسه اما برای فراموش کردنش به یه عمر!!...
تو نباشی آه من همیشه جانسوز است شبی که ماه ندارد غم انگیز است...
از آن همه ثروت و سرمایه و مال و ملال عکس تو فقط ماند و دل ماند هر لحظه خیال...
از لحظه لحظه کنار اونی که دوستش داری و کنارش آرومی نهایت استفاده کن لذت ببر شاید اون لحظه ها دیگه تکرار نشه شاید دیگه نباشه🖤!!!...
خوش به حال زائری که در صحنت زیر باران اسیر رحمت تو شد...
پیدا شو ای مرهم بر زخم پنهانم تا صبح دیدارت بیدار میمانم...
جمعه ۲۶ نوامبر ۲۰۲۱ در غرب، جمعه سیاه(بلک فرایدی) نام گرفت خواستم بگم تو نباشی همه جمعه ها واسه من سیاه هستند🖤...
بهار من رخت سفر بر تن کرد و رفتو پاییز غم با تمام دلتنگی هایش رسید اما هنوز من اینجا درگیر کشف فصل آمدن توام!کی بر می گردی ای نگار مندلتنگم💔 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»...
من کبوتر حرم بودم و دور افتادم…می شود آقا نگاهم بکنی؟می شود یک لحظه هم ما را دعای کنی؟هر شب و روزم دوری از توستمی شود آیا دمی بر ما نگاهی بکنی؟خسته ام از این روزگار دلتنگی هامی شود آقا از آسمان صدایم بکنی؟!کربلایی علی محمد ملکی...