پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
از حالم می پرسی؟با گوشِ یکبارمصرف نمی شودلیوان را بردارو عمیقاً ببینپایانِ یک بی پایان را؛قرصِ جوشانی شده املاینحلمدام خودم را می خورمو تمام نمی شوم...«آرمان پرناک»...
تحمل کنکمی بیشتر از هیسکمی کمی بیشتر از مُحاقکمی کمی کمی بیشتر از نیمه ی لیوانکمی کمی کمی کمی بیشتر از هق هقِ بالشتحمل کنآخرش استاین شعراین شباین قرصاین خواب...«آرمان پرناک»...
من مُسکنام تمومه، قصه بازم ناتمومهچند تا عکس پاره پاره، هنوز اینجا پیش رومه من یه تبعیدی خسته، که پرو بالم شکستههمه ی دار وندارم، شده این قلب شکسته چرا آروم نمیگیرم ،مثل هر آدم عادیمن یه بی منطق رَدی، شدم کارام غیرعادیتو چرا تموم نمیشی، تو چرا تکرار میشیتو چرا هرروز با من، صبح به صبح بیدار میشی میخوام که فریاد بزنم، اسم تو رو داد بزنمتوی پَس کوچه ی شب، باز زیر آوازبزنمپُراز خیال تو بشم، پر از هوای تو بشمبا ش...
متلاطم شود هر گاه دل از دهشت و غم یاد تو باز مرا قرص ترین تسکین است...
تو که بودی کنارم، دلم قرص بود تمام قرص ها جز قرص ماهت ضرر داشتند !!حالا که نیستی ببینی چگونه قرص میخورم تا موقت آرام بشم از درد فراق رویت🖤...
ماهقرص بی قراری آسمان« شبی یکعدد »...
قُرصِ ماهی که تو هستی وُاثرِ مرگی که من می چِشَم اش...!حادیسام درویشی...
جفر ﻣﯿﺮﻩ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯿﮕﻪ :ﺷﺒﻬﺎ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ ﺑﺎ ﺧﺮﻫﺎ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﻨﻢ .ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﯾﻦ ﻗﺮﺻﻬﺎﺭﻭ ﺑﺨﻮﺭ جفر ﻣﯿﮕﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍﺷﺐ بخورم!!!ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﮕﻪ ﺁﺧﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﻓﯿﻨﺎﻟﻪ...
بودنتخندیدنت نگاهت صدایت...اینها تمامِ قرص های آرامش بخشِ دنیا را بی اعتبار میکنند......
دلم قرص استوقتی مسکنم تویی......
یادش به .....تا آخرین دکمه های تو ، مست می شدملخت و خوابیده تانگو میرقصیدیمسایه های در هم تنیده مان ، تحریک می کرد آنهراچه شد؟حال و هوای چشمانت شرجی است و لب هایت ازدهن افتادهاتاقمان سرما خورده و من از تب می سوزمپنجره ها هم که هی سرفه می کنندو تو تنها به قرص هایت وفاداریچه خواهد شد...