پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
شاید هم ماهجای تیری چوبیست بر پیشانی آسمانکه مردی عاشق و شیفته خورشید وقتی دلتنگ معشوقه اش بود بر آسمانِ سیاهِ شبشلیک کرد...مأوا مقدم...
ماه منسوسوی نورتکدامین آسمان دلمنور کرده است...
برایت ماه من!امشب انارِ جان کنم دانه تو می ارزی به این جان دادنِ پیمانه پیمانه...
تو نباشی آه من همیشه جانسوز است شبی که ماه ندارد غم انگیز است...
پیوند جان جدا شدنی نیست ماه منتن نیستی که جان دهم و وارهانمت...
دریا نازِ ماه را می خرد من نازِ عکس های تو را... • ͡• نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده...
عشقِ دریا به ماه ستودنی است...که با وجود وصال ناممکنشان هرشب ماه را در آغوش میکشد... • ͡• نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده...
ماه منتو دعاىِ پاییزىِ منىمستجاب شوبیاکنار تنهایى ام بشینبا تو اعجاز آغاز مى شودمنسبز خواهم شد...
برف گرفته ماه من،کنار من قدم بزنحال مرا کمی بپرس،از تو که کم نمی شود...
من چه قدر شعر برای تو بگویم کافیست؟بیت هایم که به اندازه ی یک دیوانندمن تو را می نگرم قافیه را می بازم\ در نظربازی ما بی خبران حیرانند\ هرچه قدر دور شوی باز به چشمم آییمثل مهتاب که قفلی به دل دریا بستماه من! روی مگردان از این دیوانههرچه پنهان بشوی باز شب چهارده استبی تو یک کالبد بی نفس و بی جانممثل یک روح که افتاده میان دو بدنپای خسته به در قلعه ی مصر آمده امیوسف از چشم پدر غائب و تو از تن منتو کمان می کشی و جان مرا می گ...
ماه من راستش را بخواهیدلم عجیب پیر شدن به پای تو را میخواهد ...️️️...
شب زِ نورِ ماه رویِ خویش را بیند سپیدمن شَبَمْ تو ماهِ من بر آسْمانْ بی من مَرو...
️تارِ ڪَیسویت چہ آسان ذوالفنونم ڪرده استماه من! عشقت ڪَرفتارِ جنونم ڪرده استجانِ شیرینم شدے، عشقت مرا فرهاد واراین چنین آواره در هر بیستونم ڪرده است️️️...
ماه من شب بخیر...راستی حواست بود؟امشب آرام ترین بوسہ ے شب رابہ تو با چشم از فاصلہ ها عاشقانہزدم...! ️️️...
قلب من ، زندگی من عشق من ، آرامش من ماه من ، همه ی وجود من هستی ️️️...
تو ماه منیکه تو بارون رسیدیامید منیتو شب ناامیدی...
ماه من غصه چرا؟!تو مرا داری و منهر شب و روزآرزویم همه خوشبختی توست...
عشق یعنیتو و یک عالمه آرام وقرارعشق یعنیکه تویی ماه من و حضرت یار......
از داشته ها تو را دارمو از نداشنه هاتو راهنوز ماه من تویی......