پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دلخوشی هامون ساخت چین گرفتاری هامون ساخت ژاپن 🤕🥲...
تلخ است،دیدن تو با دیگریوقتی ، آرام می پیچی ، که مرا نبینینهتا تو را نبینمحجت اله حبیبی...
زخم خوردیم از آن ک درمان زخم هایش بودیم..این درد ،زخم ها ک ندارد..این زخم تا ابد درد دارد....
دلم از داغ نامردی؛ نسیمی سرد میخواهد میان قحطی مرهم دلی هم درد میخواهد مگر یادت نمی آید ؛ در آغاز محبت هاشبی گفتم در گوشت؛ رفاقت مرد میخواهد...
یه جایی توی فرندز هست که ریچل به راس میگه:" متاسفم...نمیتونم ببخشمت!آخه تو تنها کسی بودی که باور داشتم هیچوقت به من آسیب نمیزنه "...
مکان هایی در جهان تهی از خداوند است این چند حقیر و کوچک هستند پذیرای ظلم و ستم شدنداختیار داشتند، اما انسان نشدندهرگز قلبشان برای عشق نبود! بلکه برای ظلم و ستم است....
یادته میگفتی: من واسه دستام حرمت قائلمیادته میگفتی: دستام فقط مال توهیادته میگفتی:زندگیم تویییادته میگفتی: به چشم من تو از همه دنیا خوشگل تریپس چی شد؟من همه حرفاتو خوب یادمه هاحالا نیستی و از سرمای نبودنت دستام یخ زدنکجایی بی معرفتدستاتو جز من به کی سپردی...
ای دل غمگین نباشعادت این مردم تا بوده همین بوده دور آتشی که می سوزی می رقصند...
هردوست که با ما بود دشمن شد و خنجرزد باقافله پیمان بست هم کاسه ی دزدان شد...
در حلقه کارزار جان دادنبهتر که گریختن به نامردی...
از ابری در مغزم باران به چشمش نیستانتظاراز خدا جز قهر و خشمش نیستخسته ام ، خسته تر از گوسفندی کهدر زیر تیغ ، جهان دیگر به پشمش نیستدنیا دنیای نامردی ست باورکندیدم در نا امیدی دیگر امیدی نیستبه زحمت پیش رفتم مثل سربازیوسفی بودم که در رفتم نشد در بازهمچو استفراغ در کاسه می چرخیداشعارمن در گوشی یک مشت دختر بازدلخسته ام رو میکنم از غم به غمگینی زُل میزنم از پنجره در شهر ماشینیاز من به تو،از تو به او،از او...الی آخر...
عاشق حافظه ی این شهرم واسه ی این باهمگی قهرم / همه میدونن عشقت چی بام کرد دل ویرون کردی رفتی نامرد...
گفتند اشرف مخلوقات است اما نگفتند که شرافت همین اشرف بی شرف است که به شیشه شرابی فروخته و شیفته ی شهوت تلخ آن فراموش میشود...آری نگفتند شاید نمیدانستدو یا شاید باورشان نمیشداما هر چه که هست حال بیشرفی همین اشرف شریف نماست که شرافت زمین را اینچنین به فراموشی سپرده است...
در زندگی گاهی باید بیخیال قلب شد..گاهی باید قلب را گذاشت و به پشت سر نگاه کردو جای تمام جنخر ها را شمرد...آری گاهی نباید گذاشت خون برخی از زخم ها خشک بگیرد.. زخم هایی مثل زخم های همین خنجرهای از پشت دوستان راباید آنقدر نمک پاشید تا سوزشش نگذارد هیچوقت از خاطرت پاک شوند...
شنیدم بی کَس و سردی،تمام شب به ولگردیگذر کردی و پردردیپشیمانی؟ غلط کردی....شنیدم بچگی کردیو میدانی ضرر کردیکه در این شهرِ بی معنیشکستی دل، غلط کردی....شنیدم عاشقی کردیپس از آن حجمِ نامردیبه دنبالم تو میگردیتو میخواهی که برگردی؟غلط کردی، غلط کردی.......
رفیقی که یه رنگه باهات تا پای مرگهوقتی که اسمت میاد واسه تو با سر میاد چی شد که من ازت دور شدم نامردیه این دور شدنخدایی دلتنگتم کجایی دلتنگتم ..!....
از سیگار کشیدن کسی مَرد نشد ولی از نامردی خیلیا سیگاری شدن...
ته نامردیه اگه پر کنی جامو با چارتا هَولِ دو زاری...
خیانت در امانت طبق حکم شرع جایز نیستامانت بودعشقم در وجودت، حیف؛ نامردی !...
رفتنت نامردیِ محض بود...رها کردنم،آخرِ بی معرفتی بود...اما بزرگترین حسنی که داشتاین بود که فهمیدمبعد از تو هم میشه زندگی کردمیشه نمردمیشه نفس کشیدسخت بود امامیشه تحمل کرد...فکر می کردم با رفتنت، بمیرمخدا خیلی بزرگ بود که کمکم کردالان بیشتر به خدا نزدیکمدستم تو دستاشهحضورش تو زندگیم پر رنگ ترهفقط خواستم بهت بگم:من بدونِ تو هم تونستم...از بی وفاییِ تو رد شدمهنوز درد دارم اما اونم خوب میشه...تا خدا هست، میشه هر...
بعضی هارا هم باید در جوب شستتا لجن ها همه خوشحال شوندکه کثیف تر از خودشان نیز وجود داردبسوزه پدره نامردی…...
توی کوچههایه نسیم رفتهپیِ ولگردیتوی باغچههاپاییز اومدهپی نامردیتوی آسمونماهُ دق میدهماهُ دق میدهدردِ بی دردیپاییز اومدهپاییز اومدهپی نامردییه نسیم رفتهپی ولگردی...