باد می آید ولی از سمت...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار مهدی غلامعلی شاهی
- باد می آید ولی از سمت...
باد میآید، ولی از سمت و سوی هیچکس
بغض میبارد، بدون گفتوگوی هیچکس
ماه بر آیینه افتادهست، اما در شکست
میتراود نور از اشک سبوی هیچکس
در دل شبهای خاموشم چراغی نیست نیست
جز دل من، در نخ خاموشکوی هیچکس
دست بر دیوار تردیدم، دلم در سایههاست
مرز بین ما و ما افتاده روی هیچکس
نه درختی، نه پرستو، نه صدایی از افق
چشم من ماندهست در آرزوی هیچکس
پلهپله رفتهام از خود به خود، بیانتها
چاه میخندد به عمق جستوجوی هیچکس
خستهام از خوابهایی که فقط تصویر بود
آب بودم در سراب گفتوگوی هیچکس
خون دلم از تیغ خاموشی شقایق میچکد
لالهها پژمردهاند از رنگروی هیچکس
در زمستانهای ممتد، در غبار سالها
برف میبارد هنوز از هایهوی هیچکس
وای اگر این درد را روزی کسی پیدا کند
میشود تاریخ از نام و نگوی هیچکس