چو زخم ام که دو صد...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار خبیر عاصی
- چو زخم ام که دو صد...
چو زخمِ ام که دو صد بخیه در محل دارم
هنوز تازه ام و رنگِ چون لعل دارم
برای با تو نشستن هنوز هم که هنوز
شراب کهنه و یک جرعه هم غزل دارم
نه جنگجوی نبرد دلم نه افسرِ عقل
فقط دو زخمِ عمیق از تو در بغل دارم
یکی ز جور تو ای شاخه سنبلِ رعنا
یکی ز عشق تو آنرا که از ازل دارم
قسم به وقت خدا حافظی که بعد از تو
همیشه شام و سحر مرگ بی اجل دارم
به روی خویش فرو ریزم از فراق شبی
چو شهری ام که درون دلم گسل دارم
ز روز خلقت عالم اسیر درد و غمم
که دور بال و پرم حلقه چون زحل دارم
تفسیر با هوش مصنوعی
این غزل، درد جدایی و عشق عمیق شاعر را به تصویر میکشد. زخمهای روحی او از عشق و جور معشوق تازه است. با وجود رنج فراوان، هنوز عشقش به معشوق پابرجاست. شاعر خود را اسیر درد و غمی ازلی میداند و مرگ بی اجل را پس از جدایی پیشبینی میکند. تصویر شهری با گسل، بیانگر فرو ریختن روح اوست.