شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
من همه هیچ و تو همه جانی...
جان بوصالت دهم گر تو بخوانی مرا...
وز پیِ دیدن اودادنِ جان کارِ من است️️️...
دلی یا دلبری، یا جان و یا جانان، نمیدانم...
عشق تو امید بخش جان من است...
شده جان بدهیجان ندهد؟دل بدهی،دل بکند؟...
آرام نمیخواهم،در جان تو آرامم......
تو جان جان جهانی و نام تو عشق است.....
بوسههارابهجانمناندازمرداینجنگتنبهتنهستم!...
بابا برای نان جان داد حالافرزند برای نان جان داد...
جان چه کار آید اگر پیش تو قربان نشود.....
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو...
مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد...
جان و جهانِ ما شدهکیست به او خبر دهد....
غرق آغوش کسی باش که او جان تو باشد..!!️️️...
جان در قدمش کنمکه آرام دل است......
جان را ارزانی دارمتعمر شدن را بلدی...
ما برایش جان فدا کردیم و او با طعنه گفت:چیز دندان گیرِ مرغوبی نداری بیشتر؟...
به تو بدهکارم...دست کم یک جان برای هر لبخندت️️️...
دَر مَن بِدَمیمَن زِنده شَوَمیِک جان چه بُوَدصَد جانِ مَنی......
بخند جان و جهان،چون مقام خنده تو راست..!...
گر جان طلبی فدای جانت......
به هوایی که دهد مژده تو جان بدهم...
عشق جان است...عشق تو جان تر...
هم شاه منیهم جان منی...
مرهم جان من تویی...
تورا جون جان خود میدانمت...
بگو خیال تو شب هاکمی به رحم آیدقسم به جان عزیزت هنوز بیدارم...
معجزه زندگی منی تو عشق جان...
آرام جان ...با تمام وجود از اعماق قلب و برای همیشگی هایم میخواهمت...
بر آنم گر تو باز آییکه در پایت کنم جانی......
عشق آن بغض عجیبی ستکه از دوری یارنیمه شب بین گلو مانده و جان می گیرد......
به عدالت دنیا!!مشکوکمدستانت دور اما... نفست جان من است......
پیشم نشین پیشم نشانای جان جانجانجان...
عشق آن بغض عجیبی ست که از دوری یارنیمه شب بین گلو مانده و جان می گیرد...
هم ماه منیهم جان منی...
بوس از تو و جان از من!...
جان من / دست توو دست تودر دامن باد!...
به تو افتاد محبتتو شدی جان و روانم...
جانم به جان تو بسته استبگو جانم!...
پیشم نشین پیشم نشان ای جان جان جان جان...
مثلِ نفس هایم دوستت دارم️همانقدر بی اختیارهمانقدر تا پایِ جان...
شده ای قاتل جانحیف ندانی که ندانی...
همہ بر سر زبانند و تو در میان جانے .........
جان من و جان تو را هر دو به هم دوخت قضا...
وز پی دیدن او دادن جان کار من است......
علم و ثروت را چه خواهم جانِ من من تو را میخواهم ای دیوانه جان...
آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد می سپارد جان......
محکم بغل بگیر مرا...تا که بگویم به همه...!او فقط جان من و مال من است....