چهارشنبه , ۱۴ آذر ۱۴۰۳
صبح در خانه ی مامنتظر خنده ی توست وقت آن استکه خورشید️ مجدد باشی...
کسی که روح شادی دارد، همیشه وسیله خوبی برای شادمانی و خنده پیدا می کند....
خنده ی خشکی به لب دارم ولی بارانی امظاهری آرام دارد باطن طوفانی ام...
می رود عمرولیخنده به لب باید زیست!...
مرا از من گرفته است خیال خنده های تو...
خندهزیباترین هدیه ی پاییزبر لب غمگین انار...
خنده گاهیدرد دل دارد...
خنده هات مستم میکنه...
با خنده هاتمنوعاشق کردی...
تاب مژه اش قلقلک دلم/روده بُر می شد خنده دراغوش لبانم...
عشقم خندههای تُو ستبخند بگذار خرداد راعاشقانه سر کنم ......
با چشمای خیسایموجی خنده نفرستادی تا بدونی دنیا دست کیه رفیق...!!...
خبر مرگ مرا هر کسی آورد بخند. زنده ام می کند آخر خبر خنده ی تو ......
دلخوش به خنده های من خیره سر نباش دیوانه ها به لطف خدا غالبا خوشند!...
داغ جانسوز من از خنده خونین پیداستای بسا خنده که از گریه غم انگیزتر است...
ز لبت نبات خیزدچو خنده برگشایی ......
تا وقتى که صداى خنده هات رو نشنیده بودم، هیچ وقت نمیدونستم عشق هم صدا داره...