پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
در امتداد صفر عاشقیاندوه نداشتنتدر من جوانه می زندای کاش آمدنتهمچون خواب همیشگیتعبیر می شدتا دلتنگی هاییکه در قلبم ریشه کرده اندبه چشم هایتگره می خوردمجید رفیع زاد...
پوچ است غیر تو، همه ی انتخاب هاتلخ است در قیاس لبانت قطاب ها.نوش دلم لب تو، حلال و حرام چیست؟از واجبات دین من است این ثواب ها.افتادنم به پای تو از روی عجز نیستاثبات جاذبه ست سقوط شهاب ها.رقصان عبور می کنی از دام ها غزاللرزیده است قلب تمام خشاب ها.هر شب تو را خیال به من وعده می دهدتعبیر شو، فرار کن از چنگ خواب ها....
"دیدار شد میسر و بوس و کنار هم"خوابی که تعبیر نشد حتی یه بار هم!...
مرا،خوابی احتیاج استکه تعبیر کند آمدنت را....
تصویر درشتی از غم شدیم و آینه تعبیر خطرناکی از ماست...
آمدی رویای من تعبیر شدعشق پیش روی من تصویر شد آمدی و زادگاه عشق منفصل "تابستان " و ماه تیر شد....
تغییری نکرده امهنوز همان مرد عجیبمهمانی که برایت آوازهای عاشقانه می خواندهمانی که برایت عصر پنجشنبه هارا ابداع میکردهمانی که برایت سفر می ساختهمانکه تمام فالهای قهوه اش را تعبیر بودیهنوز تغییر نکرده ام...
کاش یوسف در کنارم بود و می گفتکه تعبیر کدامین خواب من دیدار با توست...
پاییزچشم به چشمبرهنه میکندخودش راهمچون زلیخاتا تعبیر شوداین همه خواب زمستانیدر چشمهای یوسف...
چشم باز کن به عشق توروز دیگری را آغاز کرده ام بتاب بر منطلوع کنتا رویاهای نیمه شبمدر آغوشِ گرم تو تعبیر شوند......
مادر کلمه ای که در همه زبان ها به عشق تعبیر می شود....
با خیالت زنده ام رویای من تعبیر شو در کنارم زندگی کن در کنارم پیر شو......
رویا هایی هست که شاید هرگز تعبیر نشونداما همیشه شیرین اندمثل رویای بودن تو …!...
میگویند خواب دم صبح بیهوده است تعبیر ندارد فرقی نمیکند دم صبح دم شب دم مرگ دم درتو بیا تعبیرش با من...