شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
خبرت هستکه دلتنگ نگاهت شده ام ....
شده دلتنگ کسی باشی و از شدت حزنگریه بر شانهی بالش کنی و خواب شوی؟...
گاهی نمیدانی دلگیری یا دلتنگ؟خسته ای یا بی تاب؟!خشمگینی یا بی قرار؟فقط میدانی این حالت را دوست نداری که نداری...و نمیدانی برای رهایی از این حال بی قرار باید چه کنی؟!به کجا چنگ بزنی؟یقه ی کدام آدم را بگیری ؟گاهی نمیدانی که نمیدانی......
دلم تنگ استبرای کسی که نمیشود اورا خواستنمیشود او را داشتفقط می شود سخت برای او دلتنگ شدو در حسرت آغوشش سوخت.....
کسی چه می داندمن امروز چند بار فرو ریختم؛چند بار دلتنگ شدم،از دیدن کسی کهفقط پیراهنش شبیه تو بود.....
از رفتنِ پاییز غصّه نخور زمستان برای ما دلتنگ ها فصلِ زیباتری ست باران نمی بارد تا بویِ هیچ خاطره ای بلند نشود...
به احمقانه ترین شکل ممکندلتنگ کسى هستمکه هیچ خیابانى رابا او قدم نزده اماما او در تمام خاطرات منراه مى رود......
جمعه ها شرح دلم یک غزل کوتاه استکه ردیفش همه دلتنگ توام می آید...
وقتی دلتنگ باشیهزار بار هماز این شونه به اون شونه بِغَلتیاین شب صبح نمیشه!.....
دلتنگ که باشیآدم دیگری میشوی !خشن ترعصبی ترکلافه ترو تلخ ترو جالبتر اینکهبا اطراف هم کاری نداریهمه اَش را نگه میداریو دقیقا سرِ همان کسی خالی میکنیکه دلتنگش هستی......
دیوانه ترین حالت یک عشق زمانی ستدلتنگ شوی،کار ز دست تو نیاید......
گاهی دلت تنگ میشود آنقدر تنگ که دیگر اسمش دل نیست! شاید، نقطه ای جا مانده از خاطراتی دود شده باشد در اعماق وجودت، که روزی نامش دل بود و تنگ میشد.......
از جلو چشم تو قایم میشمکه توو هر ثانیه دلتنگ بشیزندگیِ بیمنو لمس کنیبا خودت وارد یک جنگ بشی...
به او که نیستبرسانید دلم تنگ است......
شهر خیسهدلم ابر بهارهدلتنگ توامکجایی؟...
فرانسوی ها به جای اینکه بگنمن دلتنگ توام..میگن: Tu me manquesیعنی:من تورا کم دارم......
به گمانم شب را وقتی که خدا دلتنگ بود آفرید ......
اینجا همه خوبند خیالت راحت ! من مانده ام و چهار تا هم صحبت این گوشه نشسته ایم و دلتنگ تو ایم من…عشق…خدا…عقربه های ساعت...
فقط برای تو ساکتم نه این که فراموشت کرده باشم صبر کرده ام ببینم توهم دلتنگ می شوی ؟....
عشق یعنی با چشمِ بسته کسی را دیدن و از بینِ همه دلتنگِ یک نفر شدن...
مهاجرت یعنی انتخاب «آرامش داشتن و دلتنگ بودن» به جای «آرامش نداشتن و کنار عزیزانت بودن».و این بیرحمانهترین تصمیمیه که یک انسان مجبور به گرفتنش میشه.هر دو انتخاب هم آخرش به یه حسرت پنهان ختم میشه....
گاهیچتر را باید دست باران دادروی سر خودش بگیردو ماجایش بباریم...
من دلتنگ تُ مى شوم و تُ دلتنگ منو این چیزى جز تَکرار یک عشق نیست...
الان خیلے دلم مےخواد دلتنگم بشے️️️️...
غربت کسی نباش که تو را وطن دیده است.......نوعی بی خیالی هست که معمولا بعد از انتظار کشیدن های طولانی پیش می آید …بعد از مدتها تلاش کردن دویدن و به در و دیوار زدن بعد از مدتها خواستن بی نتیجه!یکدفعه احساس می کنی خسته ای، بریده ای، دیگر توانش را نداری و هیچ چیز برایت مهم نیست …به اینجا که میرسی فقط دلت میخواهد تماشا کنی برایت فرقی نمیکند رسیدن یا نرسیدن …آمدن یا نیامدن، ماندن یا رفتن …به اینجا که میرسینه دلتنگ می شوی نه دل...
خود را در آینهبه نیابت ز من ببوس...
چقدر دلتنگ حضورت هستم!کاش تصویرت،نفس می کشید...️️️...
می دانم که برای من نیستیاما دلی که تنگ باشداین حرف هارا نمیفهمدمهربان تر از من دیدی نشانم بدهکسی که بارها بسوزانیشو باز همبا عشق نگاهت کند....
خسته باشیروی سنگ هم خوابت می برددلتنگ که باشیاز سنگ ، سنگ تر می شودبالشت!...
فرصت کردیسری به خاطراتمان بزنکسی لا به لای آن خاطراتهر روز غبار از خیالتمیشورد و چشم به راه توست...
اینکه دلتنگ توام اقرار می خواهد مگراینکه از من دلخوری انکار می خواهد مگر...
کاش انقدرى که من دلم واسش تنگ میشه ،اونم دلتنگ بشه واسه م...
نه اسمش عشقه،نه علاقه،نه حتی عادت...حماقت محضه دلتنگ کسی باشیکه دلش با تو نیست......
به دیدارم نمیآیی چرا؟دلتنگ دیدارمهمین بود اینکه میگفتی وفادارم وفادارم؟...
دقایقی در زندگی هستندکه دلت برای کسی آنقدر تنگ میشود کهمیخواهی او را ازرویاهایت بیرون بکشیو در دنیای واقعیبغلش کنی.......
به ساعت و روزای هفته نیست, دلتنگ که باشی همیشه یه غروب جمعه تو جیبت هست...
هوای توبی هوا می آید و دلتنگ می کند!...
دلتنگ توامهمانند بیابان کهدلتنگ باران است...
ولی مطمئنم اگه لحظه لحظه ی زندگیمم کنارت باشم بازم دلتنگ میشم...
معنای زنده بودن منبا تو بودن استنزدیکدورسیرگرسنهرهااسیردلتنگشاد......
ای ماه بی تکرار منبغض بی انکار منای عشق بی پایان منمیروی اما کمی دلتنگ من باش...
دوری آزمون دل هاستیا دلتنگ می شوییا فراموش......
آدم دلتنگ تسکین نمیخواهد/آغوش میخواهد در ابعاد وسیع...
دیوانه ترینحالت یک عشق زمانیستدلتنگ شوی / کار ز دست تو نیاید......
دلتنگم و دیدار تو درمان من است...
شده دلتنگ شوی غم به جهانت برسد؟گره ات کور شود غم به روانت برسد؟...
دلتنگ *تو* میمیرم گاهی...
تو از من دور و من دلتنگ...
دل که تنگ است کجا باید رفت؟ به در و دشت و دمن؟ یا به باغ و گل و گلزار و چمن؟یا به یک خلوت و تنهایی امندل که تنگ است کجا باید رفت؟ پیر فرزانه مرا بانگ برآورد که این حرف نکوست ، دل که تنگ است برو خانه دوست... شانه اش جایگه گریه توسخنش راه گشابوسه اش مرهم زخم دل توستعشق او چاره دلتنگی توست... دل که تنگ است برو خانه دوست... خانه اش خانه توست......
معنای زنده بودن من با تو بودن استنزدیک / دور/ سیر / گرسنه/ رها/ اسیر/ دلتنگ/ شاد ......