پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
چقدر بی تاب باشدتابشِ شیدِ درونم؟چقدر بی تابانه تلالو بزندخورشیدِ دلِ پرخونم؟زهرا حکیمی بافقی (کتاب ترنّم احساس)...
مادر مادر مادر یک شب دیگر تو بیا و در کنارم باشمادر مادر امشب بار دیگر تو بیا چشم انتظارم باشکودک بی تابم به دنبال تو می آیم گم شده در راهمسردم شده میلرزم دنبال تو میگردم برگرد بریم باهم...
مادر مادر مادر یک شب دیگر تو بیا و در کنارم باشمادر مادر امشب بار دیگر تو بیا و بر سر بالینم باشکودکم بی تابم به دنبال تو می آیم گم شده در راهمسردم شده میلرزم دنبال تو میگردم برگرد برویم باهم...
دلتنگیاز چهره ی غمگینشعرهایم می باردکجاست چشم هایت ؟تا در آغوش بگیرندواژه های بی تابم رابیا که چشم های توتنها پناهشعرهای من استمجید رفیع زاد...
چه زیبا می شود وقتی تویی همراه قلب من تویی عاشق ترین عاشق منم بی تاب سرگردان ...
خانم! حرفی هست می خواهم بگویممن... راستش... این روزها بی تاب هستماز دور هم گاهی که می بینم شما رامی لرزد از یک شرم شیرین قلب و دستم شاید جسارت می کنم اما عجیب استهی... چندباری خوابتان را دیده ام منبا اسمتان شعری نوشتم تا بخوانید چون اسم تان را از کسی پرسیده ام من اخلاقتان را خوب می دانم و اینکهگاهی کمی دلتنگ در فصل بهاریدحافظ که می خوانید غمگین می شوید و حتی خبر دارم چه عطری دوست دارید با فکرتان شب تا سحر بیدار هستم...
می گویند بی حوصله شده ای آنقدر بی تابی نکن! من بی تاب نیستم...من بی تو ام! منِ بی تو حوصله هیچ کس را ندارد! نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده...
باید از اول این شعر تو اینجا باشیاعتبار غزل و صاحب امضا باشیرو برویم بنیشین، حرف بزن ،قهوه بنوشقسمت این است که هم فال و تماشا باشیآمدی تا که جهان خانه تکانی بکندو تو آن نقشه ی جغرافی زیبا باشیمیتوانی فقط از فاجعه ی چشمانتیک شبه تیتر شوی ،صدر خبر ها باشیآه! شیرین تر از این هم مگر امکانش استکه تو فرهاد ترین قصه ی دنیا باشیآمدی تا که تو را خواب ببینم هر شبصبح تعبیر من این است که (رویا)باشیقطره ای از تو برای عطشم کافی ...
بی تاب ترینم؛بگشای ساحل امن آغوشت را،قراری باشبر موج های طوفانی دلم... ....
امشب بی تاب شده ام آغوش بگشا و بازوانت را در من گره بزنو شب بخیر هایت را زمزمه کن...️️️...
دولادولا خزیده بنفشه تا کرانه رود،چمباتمهزده نشسته بیتاب در انتظار بهار....
محبوبم من نه یک بار که بارها میخواهمت...میخواهمت برای خودم برای جهانی که با آنهمه بزرگی پیشِ چشمانِ تو پیش پاترین اتفاق است.میخواهمت تا از یادم نرود زیباترین معنای زندگی را،میخواهمت بی هراس تراز همیشه برای همیشه ی عمر.برای خلوت ترین کنجِ تنهایی،برای خانه ی کوچکم که با حضور تو هیچگاه از مِهر خالی نمیشود،برای عشقی که تنها با تو پابرجاست.محبوبِ من ،من نه یک بار که بارها میخواهمت با هر لبخند با هر نگاه با هر تپش من بازهم،باز...
دریایی با همان موج های بی قرار ساحل امن و آرام و من چون رودی کوچک بی تاب به تو رسیدن ️️️...
گاهی نمیدانی دلگیری یا دلتنگ؟خسته ای یا بی تاب؟!خشمگینی یا بی قرار؟فقط میدانی این حالت را دوست نداری که نداری...و نمیدانی برای رهایی از این حال بی قرار باید چه کنی؟!به کجا چنگ بزنی؟یقه ی کدام آدم را بگیری ؟گاهی نمیدانی که نمیدانی......
خداوندا اگرجایی دلی بی تاب دلدار استنمیدانم چطور اما خودت پا در میانی کن...
بی تاب تویی بودم / که خواهان تبم بودی...
هر چه دورتر می شویمن؛عاشق تر میشوم!و هر چه نزدیک تر می آییبی تاب تر می شوم!گویی عاشق که باشیدور یا نزدیکفرقی نداردحتی اندک یاد توکافیست برای بی تاب بودن......