پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دگر آنکه به نبودم نگران بود نبودبِقراری که از این پیش به آن بود نبودبه بسامد به بغل هر چه عزیزم گفتمآنکه جان گفتنِ او ورد زبان بود نبودآنکه می گفت که از فاصله ها بیزار ودلِ او تنگترین دل به زمان بود نبودآنکه با گفتن دوستت دارم حظ میکردبه لبم بوسهٔ او از دل و جان بود نبودبه الفبای لطیفی به بغل آلودهاشتیاقی که بباید به میان بود نبوددلِ لبریز تب و حسرت آغوشم رابه نشانی که به درک فوران بود نبوددرِ گوشی به غ...
غزل (که تو باشی)بارانِ غزل ها شده بارون که تو باشیلیلای نظامی شده مجنون که تو باشیبین خودمان باشد از این دسته ی گنجشک یک دانه پرستو زده بیرون که تو باشیدوربرت از دم همه راحت همه ولگرد یک جُرمِ قشنگی شده قانون که تو باشییک حادثه سر میزند از زیر و بَمِ شهر یک عاشق دیوانه ی دل خون که تو باشیتاپیر شَوی خاطره باشی و بمانی من می شوم اندازه ی مجنون که تو باشی در قصر زمان تازه ترین گُل لب ایوانجادوگر زیبای پُرافسون که تو باشی نا...
بزن ای عاشق دیوانه به دیوانه سری بخدا ازمن دیوانه تو دیوانه تری...
آیه آمدنتآغوش که با فاصله نازل شدنی نیستیک آیه بیارید، دلم، دل شدنی نیستبیهوده نکن بحث، چنین است و چنان استاین عاشق دیوانه ات عاقل شدنی نیستباید بپذیرم که اسیرم بپذیرمزندان پدر سوخته منزل شدنی نیستمن با غم دوریت، مگر می شود ای عشق!آیینه که با سنگ مقابل شدنی نیست!چون ماه شب چارده آراسته هستیافسوس که کامم ز تو حاصل شدنی نیستخوش بین...
من دلم پرواز میخواهد....کنار این نبودنها، دلم یک عاشق دیوانه میخواهد....شبیه دردهای پشت لبخندم...شبیه بغضهای خیره در قلبم....شبیه حجم یک آشفته بازارِ حسودان جهان ..دلم یک عاشق دیوانه ی دیوانه می خواهد....عجب هجران جانکاهی ، مرا تا عمق یک آتش کشاندی و شدم غرقت....شبیه آهِ یک سینه....شبیه بغض یک باران...بیاور آرزوها را....من از عالم، من از آدم، من از دنیای نامردان، فقط یک عاشق آشفته ی دیوانه میخواهم....شیرین فکوری نیا...
منم آن عاشق دیوانه که از غایت شوقخم زنجیر تو را بر دل شیدا زده ام ️️️...
.ترا می خواهم ای جانانه ی منترا می خواهم ای آغوش جان بخش ترا ای عاشق دیوانه ی من......
آقای قاضی حکم عاشق دیوانه ای مثل من چیه؟...
سَر بر سَر ولب بر لب وآغوش تو ای یار️رویای منِ عاشقِ دیوانه همین است!...