سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
بی نظیری،هیچ کس حتی کمی مثل تو نیست عشق اول! عشق آخر!گنج نایابم تویی...
از دست دادن؛ بار اول کشنده است. اما اگر زنده بمانی؛ بار دوم غم انگیز می شود. بار سوم ناراحتت کننده؛ و بار چهارم، در یک تکان دادن سر به چپ و راست؛ خلاصه می شود....
همه ی جوان ها بالاخره یک روز عاشق می شوند ولی همه ی زندگی به همان عشق اول ختم نمی شود . معمولا آدم با عشق اولش ازدواج نمی کند ، حتی گاهی با او حرف هم نمی زند ، اما احساس قشنگی است که همیشه خاطرات آدم را شیرین می کند .عشق های دوران جوانی همین ستارهها هستند و تو هر وقت به ستارهها نگاه کنی، میفهمی که یک جایی، یک جایی از دنیا، یک کسی هست که وقتی به تو فکر میکند ته قلبش گرم میشود......
عشق اول!عشق دوم!عشق سوم!عشق بی نهایتم...دیگر عشق ها، پس از عشق اول، فقط برای پر کردن جای خالی همان عشق اول است! دیگر عشق ها فرع اند و عشق اول اصل است. هدیه ی این عشق از نخست برایم سکوت و خاموشی و نگاه هایی عمیق در انتهای اقیانوس آرام ما بود. نه سلامی گفتیم و نه بدرودی گفتیم. هیچ حرفی میان ما رد و بدل نشد. این عشق هرگز متولد نشد که بمیرد. عشق من روح سرگردانی بود که در کالبدی دمیده نشد. شبانه خیالت در خانه ام را می کوبد و من در را به ...
آدم ساده همه خاطرات خوب و بدش را روی دفتر خاطراتش می نویسدآن دفتر می شود همه ی زندگی اش ، نمی داند مواظب کدام یک باشد ذهن و قلبش یا دفتر بی زبانشآدم زرنگ فرق دارد ، دفتر خاطراتی ندارد هر چه دارد در سینه دارد و ذهن مشغولشاز فاش شدن رازش نمی ترسد اما روزی بی اختیار نام عشق اولش را بر زبان می آوردرازها دفتر خاطرات نمی شناسندهر جا که فرصت باشد عرض اندام می کنندرعنا ابراهیمی فرد...
کهن شود همه کس را به روزگار ارادتمگر مرا که همان عشق اولست و زیادت...
و گناه ما این بود که عشق اولشان نبودیم...برای همین چشم هایمان به نظر زیبا نمی آمدو بدخلقی هایمان روی چشم های کسی جانداشت،برای بودن و ماندنمان زمین را به آسمان ندوختندو هیچ کاری برای ثابت کردن دوست داشتن هایشان انجام ندادند،تار موهایمان قافیه ی شعر و غزل نشدو صدایمان تسکینِ درد هایشان...ما عشق اول نبودیم؛وگرنه...برای دیدنمان لحظه شماری میکردندو برای لمسِ آغوشمان پیش قدم میشدند،تنها نمیماندیم،یادِ یک نفر خودمان را از یادما...
عشق اول هیچوقتفراموش نمیشه اما اون عشقی که حسرتش تا ابدرو دلت میمونه عشق آخره :)...