متن نزار قبانی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات نزار قبانی
نزار قبانی میگه:
هم می ترسم دوستت داشته باشم، اون وقت بری و درد بکشم.
هم می ترسم دوستت نداشته باشم، که فرصت عاشق تو بودن از دستم میره و پشیمون می شم.
حالا تو بگو! کیف احبک بلا الم، و کیف لااحبک بلا ندم
چطور عاشقت باشم و درد...
اگر سخن میان من و تو پایان یافت و راه های وصال قطع شدند و جدا و غریبه گشتیم، از نو با من آشنا شو.
-نزار قبانی
آرام باش عزیزکم!
هنوز هم روح و جانم لبریز عشق توست
هنوز هم سرگشتة عشق والای توئم
هنوز هم در رؤیاهایم از آنِ منی
ای تو دلاورم... شاهزاده ام!
اما من... اما من...
می ترسم از عاطفه ام
از احساسم
می ترسم دل افگار شویم از اشتیاقمان
می ترسم از...
چیست عشق؟
شنیدیم فرمانی است الهی!
به شنیده هامان ایمان آوردیم...
شنیدیم ستاره ای است آسمانی!
و ما هر شب دریچه ها را گشودیم
و انتظار کشیدیم...
شنیدیم آذرخشی است!
اگر لمسش کنیم، برق زده می شویم...
شنیدیم شمشیری است برّان!
و آن را از نیام برکشیدیم
و کُشته شدیم!...
هر گاه به نام زنی ترانه ای سرودم،
قومم بر من تاختند:
«چگونه است که شعری برای وطن نمی گویی؟»
و آیا زن چیزی جز وطن است؟
آه.. کاش آن که مرا می خوانَد،
دریابد
عشق نگاشته های من
تنها برای آزادی وطن است...
زن،
مردی ثروتمند یا زیبا
یا حتی شاعر نمی خواهد
او مردی می خواهد
که چشمانش را بفهمد
آنگاه که اندوهگین شد
با دستش به
سینه اش اشاره کند
و بگوید:
اینجا سرزمین توست!
داعیه دار غیب خوانی نیستم محبوبم!
اما دنیا تمام می شود بی تردید
آن گاه که زنانگی تمام شود...
إذا لم تأت
لمن جمالی؟
وشاحی الحریری لذلک
والشعر الذی أرفعته کل هذه السنوات؟
اگر تو نیایی
زیبایی ام برای که باشد؟
شالِ ابریشمی ام برای که
و گیسوانم که این همه سال پروردم شان؟
-هنوزم همونی…