پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
هر گاه به نام زنی ترانه ای سرودم،قومم بر من تاختند:«چگونه است که شعری برای وطن نمی گویی؟»و آیا زن چیزی جز وطن است؟آه.. کاش آن که مرا می خوانَد،دریابدعشق نگاشته های منتنها برای آزادی وطن است......
داعیه دار غیب خوانی نیستم محبوبم!اما دنیا تمام می شود بی تردیدآن گاه که زنانگی تمام شود......
تو زیباتری...زیباتر از تمام کتابهایی که نوشته ام و خواهم نوشت...زیباتر از تمامِ شعرهایی که سروده ام و خواهم سرود...آه محبوبم....!تو حتی از خودت همزیباتری.......
حضور تو کافی است... تا همه جا بی مکان شود... امدن تو کافی ست تا همه ی... لحظه ها بی زمان شود......
زندگی اماز روزی آغاز شدکه دل به تو دادم...
دستانت ذات شعرند در فرم و معنا،بی دستانت نه شعر بود نه نثرنه چیزی که به آن ادبیات میگویند...
تشنه حرف هاتم، نمی خواهی سیرابم کنی؟️...
نازنینم! نیک می دانمکه عشق برایِ توتویِ زیبایِ بی نقص،نه آب می شود نه نان!امّا برایِ من، منِ شیدایِ مجنونهم خون می شود، هم جان !...
میدانستم که تو️ سیبی هستی از بهشتامّا کنار دریا که دیدمتدانستم که تو باغِ بهشتی از پای تا به سر •••...
بگذار به تمام زبان هایی . . .که می دانی و نمی دانی . . .بگویم تو را دوست دارم . . .بگذار لغت نامه را زیر و رو کنم . . .تا واژه ای بیایم . . .هم اندازه ی اشتیاقم به تو...........
تو را، ️دوست دارم! هرگز، رهایت نمی کنم! در آغوش می گیرمت! و در چهار فصل میچرخانمت!...
تمام آن چه دانسته ام همین است تو عشق منی و آن که عاشق استبه هیچ چیز نمی اندیشد......
تنها ثروتمچشم های قشنگ توست.!️...
محبوبم ؛اگر روزی از تو درباره من پرسیدندزیاد فکر نکن !مغرور به ایشان بگو :دوستم داردبسیار دوستم دارد ...نزار قبانی️️️...
ڪاش می دانِستی که پَرَندِگانِ عِشقهَرگِز دوبار پَر نِمی گُشایَنددوستِ مَن!عِشق مُسافِرے اَستڪه تَنها یِڪ بار به سُراغِمان می آیَدو یِڪ باره می رَوَد......
بیشترین چیزی که در عشق توآزارم می دهد این است که چرا نمی توانم بیشتر دوستت بدارم؟!...
مرا با چشمانت عاشق نشو ،چه بسا از من زیباتری بیابی ؛مرا با قلبت عاشق شوکه قلب ها هرگز مشابه هم نیستند......
از چشمانترد شب را بیرون کنامروز صبح دیگری ست...!...