پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
هرگز نمی توانگل زخم های خاطره ای را ز قلب کَند که در این سیاه قرنبی قلب زیستنآسان تر است ز بی زخم زیستن......
هرگز محبت و گدایی نکن...
هرگز یادم تو را فراموش نمی شود دلبر بعد از این تو را به خدا می سپارم با دیدگان تر...
هرگز دروغ بزرگی بود که آدم ها به همدیگر گفتند !وقتی درختانِ سربریده دوباره جوانه میزنند 🌱رعنا ابراهیمی فرد...
من نمی دانستم معنیِ «هرگز» را تو چرا بازنگشتی دیگر؟...
اگر ساحل خموش و صخره آرام وگر کار صدف چشم انتظاری ست من و دریا نیاساییم هرگز قرار کار ما بر بیقراری است...
من تمنا کردم ،که تو با من باشی...تو به من گفتی ...!هرگز...هرگز...پاسخی سخت و درشت ،و مراغصهٔ این هرگز کشت.!...
دردا فراموش میشن ولی اونایی که باعث شدن درد بکشم، هرگز...
من بار سنگین نگاهت را می کشم ولی منتت هرگز...
هرگزنخواستم برویاماقلبها از دورزیباتر می تپند...
همراهت می آیم تا آخر راهو هیچ نمی پرسم هرگز!با تو اول ڪجاستبا تو آخر ڪجاست .....
شاید از واقعیت خسته بشی اما از رویا هرگز...
منِ بی حوصل ه ی سرگرداناین همان بود ک ه باید می شد؟!زندگی تلخ تر از تلخیِ زهرقلبِ من سهمِ تو باید می شد؟!دل به دستِ تو نباید می دادطفلِ نوپایِ وجودم هرگزقصه این بود ک ه شنیدم از تومن، تورا دوست نداشتم هرگز...
بهانه ام اگر تؤُ نباشی️عشق از واژه های شعرمنمی چکد هرگز...!...
I left because you never wanted me to stay .رفتم چون هرگز ازم نخواستی بمونم...
کاش دست دوستى هرگز نمى دادى به منآرزوى وصل از بیم جدایى بهتر است !...
تو آن بوسه ای که هرگزاز لبانم نمی افتی...
گاهی آدمها برداشتشان از عشق و تعهد ، هر لحظه کنار معشوق بودن است ؛ در حالی که این درست نیست !اگر شما دو تا پرنده را به یکدیگر ببندید ، آنها در مجموع چهار بال خواهند داشت ، اما هرگز موفق به پرواز نخواهند شد ......
من نمیدانستم معنی هرگز راتو چرا بازنگشتی دیگر...؟...
Never Ever Give Up On Someone Love You...هرگز از کسی کهدوستش داری دست نکش...️️️...
هرگز احساساتت رو خرج آدمایی نکن که ارزششو نمیدونن!...
من تمنا کردمکه تو با من باشیتو به من گفتی-هرگز-هرگزپاسخی سخت و درشتو مرا غصه ی این هرگز کشت!...
به جای «همیشه اینجا خواهم ماند» بس بود که بنویسی «اینجا خواهم ماند» و خودت را با همیشه اسیر نکنی. همیشه هرگز وجود ندارد. به زودی میبینی که همیشه آنجا نماندهای. آن وقت شاید از خودت بدت بیاید....
زمستان ها هرگز سرد نخواهند بود اگر تو خاطراتی گرم از شخصی خاص داشته باشی!...
تو در من زنده ای...من در تو...ما هرگز نمی میریم......
کاش هرگز در محبت شک نبود.... تک سوار مهربانی تک نبودکاش بر لوحی که بر جان و دل استواژه تلخ خیانت حک نبود . . ....
همراهت می آیم تا آخر راه و هیچ نمی پرسم هرگز !با تو اول کجاست با تو آخر کجاست .......
شاید کسی که با او خندیده ای را فراموش کنی،اما هرگز کسی را که با او گریسته ای از یاد نخواهی برد......
بعضی وقتها برای ما انسانها از دست دادن چیزی که به آن علاقه داریم ، بدتر از هرگز نداشتن آن است !...
نه هرگز نفرینت نمی کنمفقط می خواهم آنقدر سرو شومکه تو حتی نتوانی سایه مرادر اغوشت بگیری ! ....
قلبِ من میتونه تپیدن رو فراموش کنهاما دوست داشتن تو رو هرگز ️️️...
هرگز زندگیت رو بر اساس توقعات دیگران پیش نبر....
برای عشق مبارزه کنولی هرگز گدایی نکن...
مرا در آغوش بگیرآنقدر عاشقانهکه وابسته ات شومجوری که جز آغوش توهرگز، پر پروازی نداشته باشم...
عشقم، من هرگز ترکت نخواهم کرد......
زن عشقی راکه برای آن گریسته استهرگز فراموش نمی کند......
سه گروه راهرگز فراموش نکن :آنها که در شرایط دشوار کمکت کردندآنها که در شرایط دشوار رهایت کردندآنها که در شرایط دشوار قرارت دادند....
آزادی بیان و آزادی قلم را میتوانبا یک قدرت بزرگتر از ما گرفت ؛اما آزادی اندیشه را هرگز !...
خاکسترم گفتآتش را می بخشمتبر را هرگز......
هرگز دل از محبت او بر نداشتم...
هیچ شبی پایان زندگی نیست. از ورای هر شب دوباره خورشید طلوع می کند و بشارت صبحی دیگر می دهد این یعنی امید هرگز نمی میرد....
رویا هایی هست که شاید هرگز تعبیر نشونداما همیشه شیرین اندمثل رویای بودن تو …!...
هرگز تمامت را برای کسی رو نکنبگذار کمی دست نیافتنی باشیآدم ها تمامت که کنند، “رهایت” می کنند …...
هرگز نمی توانید در دنیای بیرون چیزی بیشتر از آن چه در ذهن خود به دست آورده اید، کسب کنید!...
نشانی قلبت را هرگز از یاد نبرده امفرسنگها هم دور باشیهوایت که به سرم بزندمی نشانمت…کنار رویا هایمدستهای دلواپسی ام راقفل میکنم به بودنت…تو…همان جان منی…که گاهی می رسی به لبهایم…....
از دل رودم یاد تو بیرون نه و هرگزلیلی رود از خاطر مجنون نه و هرگز...
من آنچه را احساس باید کردیا از نگاه دوست باید خواندهرگز نمی پرسمهرگز نمی پرسم که : آیا دوستم داری ؟قلب من و چشم تو می گوید به من : آری...
-یک زن ؛هرگر نمی رود ...تنها از آنچه که هست ،دست می کشد…!...