سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
خواستم گریه کنم، قلب صبورم نگذاشت وقت زانو زدنم بود، غرورم نگذاشت...
کمی به من توجه کنپشت این جملهدیگر غروری نمانده است...
وقتی بودنت بهش آسایش نمیدهبا نبودنت به غرورت آرامش بده...
طلوعِ آبی مهرت را؛پژواکِ سرخ صدایت را؛تک تک لبخندهای مستانهات رابر دیوارِ من فرودآور؛من در تب غرور دفن شده اممحتاج توام...
غرور منقوی تر از احساساتمهمن میتونم ۲۴ ساعتبهت فکر کنمو تو حتی کلمه ای از من نشنوی......
فقدان پدریعنی مرگ غرور فرزند...
قطب شمال یخزده ،با آن همه غروراندازهی نگاه تو بیرحم و سرد نیست......
به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانمز غرور ناز گفتی که مگر هنوز هستی...
چه زیباست زندگی کردن با امید نه امید به خود که غرور است نه امید به دیگران که تباهی استبلکه امید به خدا که خوشبختی است...
هر سیه چشمی چو آهو کِی کند ما را شکار ؟چشم لیلی دیده ما را ، غرورِ دیگرست ......
پُر غرور مى رفتطورى که انگارهمه صف کشیده بودند براى داشتنتشآخرین بارى که دیدمشاو از تنهایى دق کرده بود ومن از نداشتنش...
چقدر ساده میشد در این برف ردِ پای دو نفر بمانداما غرورت ...اما غرورم.......
روزی که دلت برایمتنگ شدرو به روی آیینه بایستو ایستاده برای غرورت کف بزن...
اگر یارش نخواهی شد مگیر از او غرورش را، که بازی دادن یک دل، سزایش مرگ و نفرین است...
مهم نیست اگر انسانبرای کسی که دوستش داردغرورش را از دست بدهداما فاجعه است اگر برای حفظ غرورکسی را که دوست دارد از دست بدهد......
آتشفشان، همیشه سرانجامِبغضِ مگوی کوه نمیباشداین قلههای خاکیِ توو خالیاز شدت غرور ورم کردند!!!....
غرور گفت:امکان نداره!تجربه گفت: خطرناکه!منطق گفت : بی معنیه!قلب گفت:ارزش دوباره امتحان کردن رو داره!.....
به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانمز غرور و ناز گفتی که مگر هنوز هستی...
دﺭﺧﺖ با غرور به ﻋﻠﻒ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﻟﮕﺪ ﻣﺎﻝ ﺷﺪﻥ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﺪﯼ؟ﮔﻔﺖ : ﺗﺒﺮ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩﯼ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯽ که،ﻣﻦ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻡ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩی...
دختر باس قدشکوتاه باشه تا آقاشون واسه ماچ کردنشغرور شو بذاره کنار و خم بشه صورت ماهشو ببوسه...