شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
امروز روز گرم و سختی بود. مشغله روزمره و گرانی، تورم. افزایش دو برابری اجاره به صاحب خانه هیچ چیز نتوانستم بگویم. الان که این را می نویسم در اتوبوس خط واحد کهنه هستم که آرام مرا به سمت خانه می برد. جایی که تو منتظرم هستی. با همان لبخند همیشگی و زیبایی خاص . در را برایم باز میکنی و دیدن چشمان آهو مانندت برای کل روز بس است. حال اینکه تو آنقدر خوب هستی که مرا محکم بغل میکنی و می بوسی دیگر حرفی برای افکار منفی و خستگیم نمیگذاشتی لباس عوض میکنم و چا...
این فرمایش جناب سعدی حال و روز این روزهای منهبر احوال آن مرد باید گریستکه دخلش بود نوزده ، خرج بیست...
هر روز ما را می کشد یک ترس، تشویشگاهی نبود آب، گاهی هم گرانی!بی زندگی هر روز درگیریم با مرگ هر روزمان شد یک بلای ناگهانی!◾ شاعر: سیامک عشقعلی...
مرغ گرانیگذر کردم زه بازار گرانیدیدم آنجا مردمی ،ورد زبانیصف بستن روی مرغیبهر نانی در گرانیروغنی را سرخ کردنمیگذارند تنگ نانیکودکی را پخت کردنزیر آفتاب! آن چنانی!موج دریا ناگهانیآمد از روی گرانیولوله آمد از آن سوآه و ناله و فغانی...مرغ ها را بسته بودنددر پلاستیک نایلانیدیدم آنجا من پری رادر میان آسمانی!ناگهان آن سو صدایی مرغ پایانش رسیدست...خواستی،میخوای، بمانی یا نمانی...اردیبهشت ۱۴۰۱پیروز پورهاد...
میدونستی این چیزایی که ؛ باهاشون جوک میسازی ،بعضیا بخاطرش اشک میریزن ؟گرانی درد دارد ، نه خنده ! فاطمه باخدا...
بیا اصلاً خودمان را گول بزنیم...بیا فکر کنیم که دنیا این شکلی نیستدنیا جنگ نیستدنیا گرانی نیستدنیا دل خوری و نارفیقی نیست...بیا فکر کنیم که دنیا جایی ست کهشلیل و آلو قرمز دارددنیا هنوز میوه های تابستانی داردفصل میوه های تابستانی که گذشت بیا به انار فکر کنیمبیا به دون کردنِ انار فکر کنیم.بیا فکر کنیم پاییز دل گیر نیستغروب دلگیر نیست...هنوز می توان غروب در کوچه قدم زد و یا پشت پنجره خیابان را نگاه کرد......
گرونی که تبدیل به عادت شد دیگه درد ندارهوای به اون خونه که توش نان آورو مرد نداره...
پوشک بچه شده صد تومن، بعد شستن فرش بیرون شده چهل تومن یعنی شما بزاری بچه ت برینه رو فرش خیلی بصرفه تره تا براش پوشک بخری...
بعلت گرانی، برای انجام آزمایش و تست میتونی زیر درخت ادرار کنی اگر مورچه جمع شد دیابت داری اگر پشه جمع شد عفونت داری اگر بوی کباب بلند شد کلسترول داریو اگر یادت رفت زیپت رو بالا بکشی آلزایمر داری...
چه کسی میگوید که گرانی شده است ؟تن عریان ارزان !آبرو قیمت یک تکهی نان !و چه تخفیف بزرگی خورده است ؛قیمت هر انسان !...
مشکلاتراننده تاکسی پیر بود و یک ریز غر می زد. «اه.. . دیگه این اسمش ترافیک نیست.. . ترافیک یه ساعت، دو ساعت، ۱۰ ساعت، نمیشه که ۲۴ ساعته ترافیک باشه.. . معلوم نیست اینا کجا می رن؟.. . چیکار می خوان بکنن؟... با این همه گرونی من نمی دونم چه جوری می تونن اینقدر این ور اون ور برن... همه چی دوبله سوبله شده بازم مغازه ها پره... ما هم که هیچی، صبح چهارتا مسافر می گیریم ظهر هنوز همون چهارتا تو ماشینن از بس ترافیکه... اون وقت شب زنه می گه چرا خرجی کم می ...
عجب حوصلہ ای دارند آدم هابا این گرانیِ سرسام آور……با این آلودگیِ هوا………با این آنفولانزاهای عجیب غریب………و هزار گیر و گرفتاریِ ریز و درشتِ دیگرآنوقت از گوشہ و ڪنار می شنوی مثلِ عھدِ خیارشور شاه هنوز نشستہ اند وحرف از زندگی این و آن می زنند…حرف از تمامِ چیزهایی ڪہربطی بہ ڪسی نداشتہ و ندارد…خداییعجب حوصلہ ای دارندآدم ها …...
چه کسی میگوید:که گرانی شده است!دوره ی ارزانیست!دل ربودن ارزان!دل شکستن ارزان!دوستی ارزان است!دشمنی ها ارزان!چه شرافت ارزان!تن عریان ارزان!آبرو قیمت یک تکه نان...ودروغ ازهمه چیز ارزانتر....قیمت عشق چقدر کم شده است!کمترازآب روان!وچه تخفیف بزرگی خوردهقیمت هر انسان......
جهان جای عجیبی است ! اینجا ایران استکشوری که در آن بچه ها در دبستان زبان های مختلف را میآموزند ، به آن ها هر روز صبح یک لیوان شیر و یک لقمه از نان سنگک با خامه و عسل میدهند، بچه ها باید صبح ها شعر های حافظ و سعدی را مرور کنند.مادرها امکان ندارد نگران بچه ها باشند، هر فرزندی تا از خانه خارج شود ، هزاری هم که نخواهد به بهترین و سلامت ترین شکل به خانه بازمیگردد...اینجا پدرها با حقوق های بازنشستگی پادشاهی می کنند و سرشان بابتِ آمد و رفت م...