
#بهــاره_طــلایی زیدی
درد و رنج و شعرها میراث پنهانم شدند
مستِ آغوشش شدم،تا صبحدم شب زنده دار
ابن سیرین؛خوابِ شیرین دیده ام،تعبیر چیست
بهاره طلایی
به یغما می برد هر صبح
عبور آفتاب
بادبادک یادت را؛
که هر شب
میهمان آسمان وحشی
خواب هایم هست....
تنها،
مرگ خود را می نگرد
در کالبدی خالی از احساس؛
زنده به گور
با چشمانی باز
در مسلخی
مسخ شبمرگی....
شیرین ترین ممنوعه، در آغوش و بر لب های توست
چشمم به چشمت،بوسه هایم داغ بر تب های توست
در حال بارگذاری...