متن تندیس
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تندیس
خسته ام
خزیده چون کبوتری درقفس
درنایی تازه از کوچ پنجره ها از راه رسیده...
گویا پرستویی هستم که به شوق بهار تمام آسمان را شقایق چیده...
خسته ام
انقدر خسته ...
که دلم میخواهد ، خواب ابدی تعبیر پلک هایم باشد...
میدانی ...
دنیا با من نساخت
با ما...
تندیسی شده ام
خیره به ماه
و زاغِ سیاه را
چوب می زنم؟؟؟
ولتاژ ِ تنت
خشک کرد
اندام مرا .
مستِ بویِ عشقِ قلابی شدم
تا در آخر مرده ای ماند از تنم
تو دگر از عاشقی اَت دم نزن!
که تماما مرثیه و ماتم اَم
ردِ چشمم را بگیر و تو ببین
این منم یا اینکه تندیسِ غمم؟!
شیما رحمانی
تو،،،
شاعری!
وَ من؛
تندیسِ شعرهایت!
(رها)