چرا تو این سال ها انقدر کم بهت گفتم دوسِت دارم من کم گفتم،نه؟ ولی دوسِت دارم خیلی _فیلم سینمایی جشن دلتنگی
فیبی:نه،اولین تولدمه که دوست پسر دارم و باید سرِ کار باشه دلم میخواست دعواش کنم،ولی فکر کنم زودِ که ذاتِ واقعیمُ نشونش بدم _سریال فرندز
+راست میگفتی که تو بهشت ،تو جوب ،همینجوری گالن گالن شراب و عسل ریختن؟ بله ریختن +اونوقت اونایی که تو بهشت، از اون شرابا مصرف میکنن حال به حالی نمیشن؟ نه نمیشن +دِکی ،پس برای چی میخورن؟ شب خوش! سینمایی زندانی ها
یادته؟ اون روز؟ که یه پروانه اومد تو اتاق نمی تونست پرواز کنه سعی کرد از پنجره بره بیرون و تو اومدی و پرهاش رو کندی گذاشتی خودش زنده بمونه تو بهم گفتی: چیزی رو که نمی تونی کمک کنی زنده بمونه،کمک کن بمیره _Locked up 2015
خدایا قربون کَرَمِت که جمعمون جَمعه سُفره مون پهنه غذامون گرمه می دونم از اون بالا حواست به سُفره ی همه هست نذار هیچ بنده ای تو آمپاس بمونه و سُفره اش خالی باشه تا ما هم که به نگاهت سُفره مون رنگینه بتونیم راحت بخوریم _سریال دودکش
دیالوگ : + دارم اینجا می پوسم باید از این خراب شده برم. - کجا میخوای بری؟ + نمیدونم ، هرجا غیر اینجا - واسه تویی که نمیتونی فراموشش کنی هیچ جا یه جای دیگه نمیشه..؛
+چی خوشحالت میکنه؟ _خواب وقتی خوابم خوبه بیدار میشم ، دوباره همون کارهای تکراری... بعد دیگه انقدر در و دیوار رو نگاه می کنم تا دوباره شب شه بخوابم _فیلم سینمایی دلم می خواد
عاشق بودن خیلی شیرین تر از غذا خوردنه حتی از گرسنگی داری میمیری ولی باز خوشحالی. Another Oh Hea Young
تو این مملکت بخل و حسادت و کینه و تنگ نظری، شغل دوم همه ست از دوست بگیر تا دشمن _خانه ای روی آب
اینقدر دوسِت دارم که بهت بگم داری میری تهِ چاه و باز اینقدر دوسِت دارم که بگم تا تهِ همون چاه باهاتم _سریال گناه فرشته
از بچگی دوست داشتم آدم نباشم! دوست داشتم روی زمین نباشم قدرت تفکر نداشته باشم دلم میخواد اگر دوباره متولد شدم یا تو آسمون لاجوردی باشم یا قعر دریا،میونِ جلبک ها و خزه ها یکی از اون موجودات تک سلولی یا یه مرغ دریایی کاش میشد به هیچی فکر نکرد....
من حل کننده ی معماها هستم با یه قلب یخی؟ یا اینکه ما داریم به بزرگترین رازی که که زندگی تا حالا بوجود آورده نگاه میکنیم؟ رازی که حتی من "هرکول پوآرو" هرگز قادر به حلش نخواهم بود. ماهیت عشق! _هرکول پوآرو
هیچوقت نمی خواستم بچه دار بشم هیچوقت غریزه ی مادری رو نداشتم و وقتایی که یکی از دوستام میخواست عکس بچه شو نشونم بده بحثو عوض میکردم از حرفای مادرانه متنفر بودم از سایت های مادرانه، مسئولیت های مادرانه... و هر وقت به این فکر می کردم که جای بخیه...
اولین باری که می خواستم خونه اجاره کنم یک کم پول قرض کردم موقعی که می خواستم پس بدم دوستم نگرفت گفت این قرض توئه به نفر بعدی! آلان دارم فکر میکنم من توی زندگیم چیزی به بعدیا دادم! کاش داده باشم ،بعد برم اونوقت یک گوشه میشینم و از...
ارزش هیچی رو نداری! تو یه آدم مزخرف بی ارزش و بی خاصیتی! اگه از من متنفری توی خونه م چیکار میکنی؟! _جاده انقلابی
حالمون بد شد از بد حالی هی میخونه میرن آدما...کجا میرن؟جایی ندارن برن میان خوبه! میگه اومدی صداتو قربون اون همه وفاتو قوربون میدونی که جات تو قلبه یاره پیش تو دلم بهاره عاشق روزگاره اما روزگار وفا نداره... _نیمه شب اتفاق افتاد _نویسنده طلا معتضدی
من از همه چیزم به خاطر تو گذشتم،از همه چی همه چیمو دادم به تو تو آخرین برگ سعادت زندگیه منی... من دیوونه میشم اگه یه لحظه فکر کنم تو به کسی دیگه ای فکر میکنی... _مرغ دریایی من _کیومرث مرادی بر اساس نمایشنامه مرغ دریایی آنتوان چخوف
به خدا ،من اگه مرد بودم از زن های چاق خوشم میومد زن های چاق ،هم مهربون ترن هم با هوش ترن !نه این که خودمو بگما،اصلا... ولی خب، آشپزی شون که حنما بهتره بعد هم نیست چاقن،سنگینن خب کمتر میرن بیرون ، ددری و اینام نمیشن! _نمایش این جا...
زبانم لال! اگه تو بمیری منم ناخوش میشم و می میرم _فیلم کوتاه در راه
_از شرایط موجود راضی هستی؟ +مگه همه کاملا راضی هستن؟ _منظورم اینه که شما به زندگی مردم نگاه میکنین و فکر می کنین چه شغل عالی ای دارن،چه ازدواج خوبی کردن و چقدر خوشحالن،اما شما فقط اون چیزی را می بینید که اونا می خوان. وقتی مردم ازتون می پرسن...
دیالوگ : - از تنهایی بدتر هم داریم!؟ + آره ، اینکه همه فکر کنن تنها نیستی.
دیالوگ : ادوارد : میدونی فرق بین درد و رنج چیه؟ آنا : چه فرقی میکنه؟ وقتی دوتاشون بدن ادوارد : وقتایی که باهات حرف میزنم و حواست پیش یکی دیگس ، این میشه رنج! آنا : خب درد چیه اونوقت؟ ادوارد : که با این حال باز دوستت دارم
دیالوگ: اگه ما کارهایی که نباید انجام بدیم رو انجام ندیم، هیچ وقت برای کارهایی که باید انجام بدیم حس خوبی نداریم! House of Cards series
دیگه برنگرد! به ماها فکر نکن... پشت سرت را نگاه نکن،نامه ننویس تسلیم خاطرات گذشته ات نشو ما را فراموش کن اگه یه روز برگشتی به دیدن من نیا... اگر هم بیای به داخل خونه ام راهت نمیدم فهمیدی؟