پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
زن ها ، دوست داشتنی ترین چیزی هستند که میشود پیوسته و بی خستگی عاشقش بود و بود و بود...زن ها ، حجم گونه یا پروتز لب نیستند ، زنها کمرهای خیلی باریک و انگشتان کشیده نیستند ، اینها فقط یک گوشه از زنانگیست...زن ها چای دارچین و هل دم کردن و قرمه سبزی خوب پختن و لباسها را خیلی تمیز شستن نیستند ، اینها فقط بخشی از آداب خانه داریست...من فکر میکنم ، این ظریف های زیبای لعنتی ، که همیشه در کنارمان هسنند و ما غالبا بی توجه از کنارشان رد میشویم ، مکمل ...
ما زن ها برای لذت بردنِ هیچ مردینیامده ایم، ما آمده ایم تا هر گونهمی خواهیم برای دلِ خود مانزندگی کنیمبخندیم، برقصیم، زیبا باشیم...حالا اگر مردانی جور دیگرینگاه می کنند، یا حتی جایی به خوداجازه می دهند دراز دستی کننداین چیزی از وقارِ ما را کم نمی کند،برعکس وقاحت ِ آنها را آشکار می کند.یاسمن جم پوری...
زن ها را محدود نکنیمزن ها را بخاطر تعصب ها ، جهالت هاغیرت های الکی محدود نکنیمزن معجزه می کند ...اگر استعدادهایش را ...در زندان کوته فکرانه ی مردها اسیر نکنیماگر زن را موجود ضعیف تصور نکنیم ...اگر زن را بخاطر زیبایی اش از جامعه حذف نکنیممیدان غیرت های الکی را خالی کنیمدیدها را وسعت بدهیم ...نگرش هامان را تغییر دهیمزن را وسیله و هوس نبینیمزن به غیر اززاییدن ، پختن ، شستنتوانایی های دیگری هم دارداگر سد راهش نشویمتعصب ه...
.حال زن هااز دستهایشان پیداستزنی که انگشتهایش را سوهان میکشدرنگ میزند •••و روزی هزار بار توی نور خورشید نگاهش میکندحال دلش فرق دارد •••با زنی که ناخنهایش یکی در میان کوتاه و بلند استزنی که با شکستن یک ناخنهر ٩ تای دیگر را کوتاه میکندببین اگر دلش بشکندبا دنیا چه میکند •••حال زن ها را از دستهایشان میتوان فهمید •••...
زنها نه به فکر شاهزاده ی سوار بر اسب هستندنه تاج بلورین می خواهندحتی دوست ندارندشیرین قصه ی کسی باشندکه به خاطرش به جان کوه می افتدآنها فقط مردی را می خواهندکه با دستهایشان آشنا باشندو به آنها اطمینان دهندکه نااُمیدشان نمی کنند .آخر کجا دیده ایم؟بی عشق خوشبخت بودن را......
زن هایِ عاشق مردی با قدِ بلند نمی خواهند..مردی می خواهند که از ارتفاعِ دلتنگی شان نترسد..زن هایِ عاشق مردی با شانه های پهن نمی خواهند..مردی می خواهند که تویِ کلافگی ظهرها لبخند هایِ پهن بزند..و شانه ای هم اگر هست انگشت هایِ مردانه اش باشد بر روی موهایشان..زن هایِ عاشق حسابِ بانکی نمی خواهند..مردی میخواهند که حسابِ بی قراری هایشان را با ضمانت صاف کند..زن هایِ عاشق بشقاب و لیوان هایِ سالم نمی خواهند..قلبی می خواهند بی تَرَک که هیچ و...
یک زن در اوج عشق هم که باشدهیچ گاه به زبان نمی آورد...زن ها از دوست نداشته شدن هراس دارندمیترسند «دوستت دارم» را به زبان آورند و کیش و مات شوند...زن ها تا زمانی که احساس امنی از دوست داشته شدن نداشته باشند ، ابراز عشق نمیکنند...اگر زنی به تو اهمیت میدهدبه حرف هایت گوش میدهدصدایت میکندبه تو توجه میکنداما نمیدانی که چه احساسی دارد ...من به تو میگویم که او دوستت دارد!...
زن ها ، ضعیف نیستند ، ظریف اند ، و خاصیت زن بودن است این ظرافت...زنانگی زن ها را زیر لباسشان جستجو نکن ، آناتومی را با زنانگی اشتباه نگیر لطفا!از انگشت کوچک تا آرنجش را طلا نگیر و با افتخار باد نینداز توی غبغبت که «بله ، حالا دیگه شما از همه خوش به حالتری» ، زن لطیف و ظریف را با ویترین طلافروشی اشتباه نگیر!تمام زندگیت شده کار ، مهربان جانم ، زن غذا و لباس میخواهد ، درست ، ولی اولویت خواستنش توجه است ، توجه!زن خوشبخت یعنی زنی که آخرین گریه...
وقتی یک زن موفق را می بینم که خستگی ناپذیر کار می کند ، اغلب گوشه ی لبش لبخندی نامحسوس وجود دارد و با اعتماد به نفس و مطمئن گام برمیدارد ، با خود می گویم : «بی شک این زن در گوشه ای از این دنیا یک مردِ عاشق دارد!»تنها نیرویی عظیم چون عشق ، قدرتی شکست ناپذیر به زن ها می دهد ......
رعنا: به نظر تو ممکن است مردی زنی را ببوسد بی آنکه او را دوست داشته باشد؟"تمام مردهایی که این کار را می کنند، همان لحظه آن زن را دوست دارند، اگر نداشته باشند خودشان را وادار به چنین کاری نمی کنند.همان موقع مردها خیلی پر احساس اند...اما فردای آن روز می توانند آدم دیگری بشوند."چیزی که زن ها نمی بینند یا نمی خواهند ببینند، فکر می کنند آن ها هم مثل خودشان اند، که ساعت ها توی ذهنشان، با این چیزها ور بروند و اسیر شوند. برای مردها یک بوسه ...
می چرخد...می رقصد...زیر لب آواز میخواندهرچقدر عاشق تر باشدچین دامنش بیشتر است!زن ها که عاشق می شوندگویی شهر آرایش میکندموهای سرخ!دامنی آبی!پیرهنی سبز!کفش های زرد!و شهر این همه زیبایی را مدیون مردیست که روز قبل به او گفته:"دوستت دارم"...
اگر روزی قرار باشد برای ادامه ی زندگی مجبور به انتخاب مردی باشم، مردی را انتخاب خواهم کرد که شبیه هیچکدام از اطرافیانم نباشد!خودش باشد و بس... مردی که جرئت کند خودش بماند، میتواند یک عاشق واقعی باشد!مثلا آنقدر درگیر کار و زندگیمان باشد، که گاهی تولدش را فراموش کند و شب که خسته به خانه کوچکمان بر میگردد، با دیدن کیکی که خودم درست کرده ام و بادکنک های رنگی دورش، غافلگیر شود و همینقدر ساده، بتوان اورا خوشحال کرد...لا به لای مشغله های روزانه اش...
دنیا به زن های مقاوم نیاز دارد؛ زن هایی که بی توجه به محیط پیرامون شان، مشتاق، سرزنده و پرانرژی هستند؛ زن هایی که از گفتن حقیقت یا بیان اعتقادات شان نمی ترسند؛ سرشار از استعداد، عاطفه و مهربانی هستند؛ خودشان را با مردها مقایسه نمی کنند یا با سایر زن ها نمی جنگند، بلکه همه ی انسان ها را همان طور که هستند، می بینند و همواره در جست و جوی زندگی بهتر و عشق پایدار هستند....
زن ها نیاز به یک کوه دارندتکیه گاهی محکم میخواهنداحترام میخواهندکسی را میخواهند تا قدر دان زحماتشان باشدکسی را میخواهند تا دوای دردشان باشدکسی باید باشد تا در مواقع حساس سرشان را روی شانه آن بگذارندتمام این ها را که با هم جمع بزنید،می شود " مَرد "مانی دانته...
هیچ شاعریعاشقانه هایش رابرای هیچ زنیاتفاقی نسروده استزن هازمانی واقعا زن میشوندکه مردی راشاعر کرده باشندبرای فهم عشقباید به یک زن متوسل شد ...آن ها زیبا و شاهکارندساده اندساده هم کنارمان میمانند ...اما دلشان نازک استدست از سرشان که برداریماشک است که از سقف آرزو هایشان میباردپس گاهی به قیمت یک لبخندباید هوایشان را داشت ...مانی دانته...
زن ها را نمی توان آسان شناخت...مثلا اینکه گاهی میخواهند خوشبخت نباشندالبته در کنار مردی که دوستش دارند......
اگر میخواهید ببینید که آیا در عمق وجودتان نسبت به "زن ها" قضاوت دارید یا نه میتوانید این سوال را از خودتان بپرسید: که آیا فرد مقابلم را "زن " میبینم؟اگر طرف مقابلتان را یک زن میبینید و از او به عنوان یک زن انتظارات خاصی دارید،مثلا اینکه شکل و شمایل و لباسی خاص داشته باشد،و یا نوع نشستن و حرف زدنش باید از قانون خاصی تبعیت کند،یا این که موهایش باید شکل مشخصی داشته باشد،اگر مهارت هایش باید مهارت هایی باشد که زنانه تعریف...
زن هاوقتی میخندندانگار دنیا میخنددمیگویید نه؟فکر کنید به خنده های مادرتانمادرتان که میخندد، پدرتان مگر میتواند نخندد؟ جنس زن خوب است که خنده رو باشددنیا به لبخندشان نیازمند استزن بخندد، تمام مردان وابسته به آن میخندندآنها بلدند کاری کنندتا پدر بخنددبرادر بخنددعشق بخنددتمام در و دیوار خانه بخندددنیا بخندد......
زنها ؛تنها قلبیه ای هستندکه می توانندبی لشکر کشی و سربازکشوری را تصرف کنندکشوری به نام دل !کافی استقدری به خودشان برسندمویی شانه کنند؛سرمه ای بکشند؛شعری بخوانند؛یا آهنگی بنوازند....حتی می توانندبا دست پختشانمردی را از پا دربیاورندکه هوس رفتن به هیچ رستورانیبه سرش نزند!به راستی؛زنها می توانند دنیا را عاشق کنند!!کافی استخود را باور داشته باشند....زهرا فتح الهی پرشه( ریسن)...
نشسته ایپشت سنگر سکوتومندر نزدیکترین نقطه ی محال مرزهای توامپا برجا و استوار دستهایم رابه علامت شنیدن تو بالا می برممرا نشانه بگیرحرفهایت را شلیک کنزن ها برای عشق ایستاده می میرند...
به آتش نشانی فکر کنید که به دل آتش می زند و موفق می شود از صد نفر، نود و نه نفر را نجات بدهد اما همه به خاطر مرگ آن یک نفر به او تشر می زنند.موفقیت در جنگ اما داستان دیگری است. می گفت: به همراه ده سرباز از زیر آتش سنگین دشمن عبور کردیم و هشت نفر بیشتر برنگشتیم.در جنگ به این می گویند موفقیت.او هم مسئول هر ده نفر بود. جان سه نفر گرفته شده بود. ولی موفق به حساب می آمد. همه به خاطر نجات هفت نفر دیگر و خودش به او تبریک می گفتند.و حالا به زن؛...
شما زنهاخوب حرفید و حرفهایتان را نمیتوانید از مردتان پنهان کنیدخیلی راحت میگویید که دوستش داریداما مردها اینگونه نیستند و این زیبا ترین تفاوت دنیاست اگر مردی مدام بشما ابراز دوست داشتن نمیکند ،نرنجید ،مردها دوست داشتن شان را پنهان میکنند پشت هزاران رفتار... و باشما از دوست داشتن نمیگویند اگر میخواهید عشق را پیدا کنید پس جستجو گر خوبی باشید و به کاوش مردتان دست بجنبانبید وقتی صحبت از دست میشود پس بدا...
می جَنگدمی کُشدکُشته می شودو صدایش به گوشِهیچ کس نمی رسدزن ها باسکوت مبارزه را آغازو با سکوت پایان میدهند...
مرد ِ عاشق...تلاش می کند ...دوستت دارم را بگوید...زنِ عاشق اما تلاش می کند...دوستت دارم را بشنود...در واقع مرد ها می بازند که ببرند...ولی زن ها می برند که ببازند...یک جور دلباختن ِ دلبرانه...یک جور به دست آوردن...که انگار به دستت آوردند......
احتمالاً ؛کسیجاییدارد ردیف ردیف شعرهای مرادور انگشتانش می پیچد وبا خود می گویداین زن هااین زن هایِ عاشقاین زن هایِ عاشق ِشاعر !عجیب دیوانه اند . . .****گاهی دلممثل ترنج های یک گلیم ِ کهنه !بوی رنجمی دهد ......
بیخودی نیست که اسم گل ها را از اسم زن ها انتخاب کرده اند ، مثلا آقا هوشنگ جز یک سبیل پر پشت چه دارد که بتواند اسم یک گل باشدگل ظرافت دارد ، ظرافت در رنگ ، نقش و دیگری در بوزن ها هم همینندزن ها همه شان گلندیکی زیباست که چشم های همه را خیره می کندیکی مهربانی اش جلوه می کندیکی دست پخت دارد بیا و ببینیا مثلا یکی آنقدر خوش ذوق است ، سبزی پلو را میریزد توی سینی قلم کاری شده ی اصفهان ، ماهی شکم پر را طوری می آراید که ماهی بیچاره اگر جا...
برای زن هامیوه چیدن از شاخه هایِ بلندلذتِ خاصی داردبرایِ همین است که وقتِ بوسیدنرویِ پنجه آمدن رااز خودِ بوسهبیشتر دوست دارند.......
زن ها نمی گویند "دوستت_ندارم" اما وقتی کسی کوچ کند از دلشان ،بافتنی می بافند در عوض بافتن گیسوهایشان.اگر کسی کوچ کند ،ناخن هایشان را کوتاه می کنند،موهایشان را قیچی.شروع می کنند به بستن دکمه های پیراهن ِ یقه سپید آویزان روی چوب لباسی.شروع می کنند به ،محکم کردن شال و روسری شان.به جای آنکه موهایشان را روزی چند بار شانه کنند،شانه شان را می شکنند.به جای آنکه روزی...
که گفته "زن" ها می بایستبافتن موهایشان را یاد بگیرند ....این ،یک کارکاملا مردانه است....
زن ها رو بهتر از خودشان می شناسمهمینکه عطر میرنی دلواپس می شوند...
زن ها گاهی عاشقانه هایشان را دم می کنند و می شود همان چای خوشرنگ با عطر هل و دارچین که کنار حبه قندی از عشق ، چقدر می چسبد گاهی دلدادگی هایشان را هر شب همراه با عطر مریم در خانه می پاشند و هر صبح با تک بوسه ای دلت را نشانه می روند ....
و زن ها تمام دردهایشان را در آغوش مَرد دلخواهشان فراموش می کنند...
هر چقدر بگوییم:مردها فلان...زن ها فلان...تنهایی خوب است...دنیا زشت است...آخرش روزی قلبت برای کسی تندتر می زند!...
من می توانمبه اندازه ی تمام زن ها مرد باشمبه اندازه ی تمام فشنگ ها خون سرد...اما هر بارکه صورتت رابا شیشه پاک کن تمیز می کنمبه اندازه ی تمام سربازهاگریه های زنانه را بلدم......
زن ها هرگز عاشق زیباییشما نمی شوند...آن چه یک زن را مبتلا می کندامنیتی است که در شانه هایمردانه پیدا می شود...امنیتی که احساس غرور می دهد......
و زن ها تمام دردهایشان رادر آغوش مرد دل خواهشان فراموش می کند.......
زنها را باید زیاد دوست داشتباید احساسِ منحصربفرد بودن به آنهادادبایدشبیه معجزه به زنهانگاه کردزنی که بداندبودنش،مردی رابه وَجد می آورد،هرگزپیرنخواهدشدهرگز!...
زنها را باید زیاد دوست داشت …باید احساسِ منحصر به فرد بودن به آنها داد. (مقایسه نشوند)باید شبیه معجزه به زنها نگاه کردزنی که بداند بودنش،مردی را به وَجد میآورد،پیر نخواهد شد بیمار نخواهد شد.هرگز…! اینکه میگویید زن ها پیچیدهاندگاهی هم بهانهگیرکاملا قبول.اما کافی است به همین زن پیچیدهعشق بدهی!دوستت دارم هایت رامانند وعده های داروییسر ساعت به خوردش بدهید!بعد بنشینید ببینیداین دارو چه اثر معجزه آسایی دارد!...
زن هاهمین موجودات عجیب و ناشناختهدرست همان لحظه که از تو دلگیرندو گرمای نگاهشان را از تو می دزدندتورا بیشتر از همیشه دوستت دارندبی آنکه به رویت بیاورند!بی آنکه بفهمی چقدرمحتاجند تا دلخوریهایشان رادر گرمای آغوش مردانه ات حل کنندو نگاهشان را به نگاهت گره بزنند ...اما تو چه میدانی چگونهقلب مملو از احساسشان درهم میشکنداگر بگذاری قهرشان طولانی شود ...!...
من زندگی را دوست دارمولی از زندگی دوباره می ترسم!دین را دوست دارمولی از کشیش ها می ترسم!قانون را دوست دارمولی از پاسبان ها می ترسم!عشق را دوست دارمولی از زن ها می ترسم!کودکان را دوست دارمولی از آینه می ترسم!سلام را دوست دارمولی از زبانم می ترسم!من می ترسم ، پس هستماین چنین می گذرد روز و روزگار منمن روز را دوست دارمولی از روزگار می ترسم!...