پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تمام جنگ ها، کینه ورزی ها، بی عدالتی ها و تجاوزات، ریشه در برخورد استبدادی است که بزرگسالان نسبت به کودکان روا می دارند؛ و بدین سان از همان ابتدا بذرهای پرباری را دراو می کشند که درآینده نویددهنده ی زندگانی سرشار از صلح وشادی بود....
کودکان همه چیز ما هستند."آنها با ارزش ترین منبع جهان و بهترین امید آن برای آینده هستند"...
در میان شب های بی انتها که صدای جنگ، در گوشِ تاریخِ خسته طنین می افکند، سکوتی بلند به انتظارِ فراموشی نشسته است. آدمی، کودکی در آغوش جهان، گم شده در جاده های خون زده، به دنبال نانی که طعمِ گرسنگی ندهد، و آبی که رنگ اشک نباشد.آیا امید همچنان در خاکستر این زمینِ سوخته ریشه خواهد زد؟ آیا در سایه بان این شب های بی ستاره دوباره خورشیدی طلوع خواهد کرد که نه از غرب باشد و نه از شرق، بلکه از قلب ها...
همه ی کودکان نیاز دارند مطمئن شوند که مهم اند، خواستنی اند و دوست داشته می شوند.نه فقط با کلمات، بلکه با نشان دادنِ عشق به آن ها، با شوقی که در صورتتان است وقتی آن ها را می بینید، با تعامل دوطرفه ی رابطه تان و با اینکه بدانند شما از بودن در کنارشان لذت می برید.📖 کتابی که آرزو می کنید والدینتان خوانده بودندنوشته ی فلیپاپریترجمه ی سوما فتحی...
از آسمانحرفمی باردو کودکانِ الفبادر معصومیّتی بلیغآدم حرفی را می حرفند...راستی!ما کِی انقدر شعر شدیم !؟«آرمان پرناک»...
بارانی کهبه شیشه پنجرهی ما میخوردقطرههای اشک کودکانی است کهاز اینجا رفتهاندبه سوی آسمان.کودکانی که دلتنگ مادرانشان میشوند؛اتاقهایشان؛دفترهایشان؛و از دلتنگی گریه سر میدهند.رنگین کمان ،شادی همان کودکان استهنگامی که خداوند دست بر شانه هاشان می گذاردو لبخند می زند.سوزان علیوانترجمه ی زهرا ابومعاش...
لوله ی تفنگ ها را گلدان خواهم کرد،خاکسترهای بجای مانده از جنگ ها رابرای کودکان سرزمینم به جوهر تبدیل خواهم کرد،تا در دفترهایشان مشق کنند.شعر: سوران ندارترجمه: زانا کوردستانی...
ساختن کودکان قوی، آسان تر از تعمیر کردن بزرگسالان شکست خورده است....
شعله های جنگ را ،بر می فُروزد مهتری کودکان ، پروانه وش ،قربانیان آتشند حجت اله حبیبی...
گاهی به کودکان یکه به دنیا نیاورده ام ..می اندیشم !؟از بد روزگار ،شاید اسیر ِ جای بدتری باشند ....
باید به کودکان آموخت جهان بی باتوم و گلوله زیباتر است ! باید به فکر ساختن یک بادبادک بود هنوزم با مشتی نخ و کاغذ می شود به گیس طلای خورشید رسید ! کودکی که با مسلسل بازی کند جهان را نجات نخواهد بود اوریانا فالاچی...
پاکترین آیینه هاسبزترین رنگ صفاروشنترینِ چشمه هادر این جهان،دلهای پاک کودکان...
اگر برنامه ات برای 1 سال است، برنج بکار. اگر برنامه ات برای 10 سال است، درختکاری کن. اگر برنامه ات برای 100 سال است، کودکان را تعلیم بده....
تنها مخلوقاتی که به اندازه کافی تکامل یافته اند تا عشق ناب را منتقل کنند، سگ ها و کودکان هستند....
عمیقاً متاسفم برای همه ی آدمایی کهانسانیت را به شهوتشان فروخته اند... کاش آوارگی، برهنگی، پریشانی و... را درمیان همه انسانها به مساوا تقسیم میکردندتا همه ی مردم احساس سرخوردگی، درد، عشق، و.... را درمیان خودشان تشخیص داده و درک میکردند. من از آینده ی این آدمیان میترسمبرای آینده دختران وپسران وکودکانم در همه ی سرزمینها میترسم... کودکانی از نسل انسانیت، چه تفاوتی میکند از کدام ملیت، یا قشر خاص باشند. همه ی آنها فرزندان نداشته ی من هستند....
کودکان، برکت زندگیو سرمایه های آینده جامعه به شمار می آیند.آنان برای رشد و بالندگی خود،نیازها و در مفهوم دقیق تر حقوقی دارندکه باید به درستی به آن پرداخت.با توجه به نقش بی بدیل خانوادهدر بالندگی شخصیت کودک،پیش از همه، خانوادهو سپس جامعه بایداین حقوق را به خوبی بشناسندو خود را مکلف به پاس داشت آن بدانند.روز جهانی کودک بهانه ای برایورود به جهان کودکان استبرای ورود به این جهان بایدآگاهی های خود را فراموش کنیمو با ناآگ...
غم به هر جا باشد اندر این جهان دور بادا از وجود کودکان...
آه دلبندم، چقدر افسانه ها خوبند...وقتی راهم برای رسیدن به تو طولانیست، فقط به قالیچه سلیمان فکر می کنم و باد صبا...دلبندم..آرزوی نگاهت که از دنیا بیزارم می کند به پر ققنوس می اندیشم...پری و شعله ای کوتاه...تا در آنی در آینه چشمانت به تماشای من بنشینی...آه دلبندم کاش می دانستی وقتی از تو دورم پری های کوچک بسیاری هر شب از پنجره ها می گذرند و خبر از تو می دهند...کاش می دانستی چندین هزار بار سوار بر بال مرغ آمین به دیدارت آمده ام...دیدارهای کوتاه و د...
روح و روان، با بودن در کنار کودکان التیام می یابد....
به کودکان حقیقت را بگو....
کسانی که کودکان را به خوبی آموزش می دهند سزاوار احترام بیشتری نسبت به کسانی که کودکان را به وجود می آورند هستند. یک گروه به کودکان زندگی می دهند، گروه دیگر هنر خوب زندگی کردن را به آن ها می آموزند....
قسمتی از وصیت نامه گابریل گارسیا مارکزاگر برای لحظه ای خداوند فراموش می کرد که من پیر شده ام و به من کمی دیگر زندگی ارزانی می داشت، شاید تمام آنچه را که فکر می کنم بازگو نمی کردم ، بلکه تأمل می کردم بر تمام آنچه که بازگو می کنم. چیزها را نه بر مبنای ارزش آنها که بر مبنای معنای آنها ارزش گذاری می کردم. کم می خوابیدم. بیشتر رؤیاپردازی می کردم، در حالیکه می دانستم که هر دقیقه ای که چشمانمان را می بندیم، ۶۰ ثانیه نور را از دست می دهیم. به رفت...
کودکان می توانند به بزرگسالان سه چیز را یاد بدهند: بدون هیچ دلیلی خوشحال باشی، همیشه با چیزی مشغول باشی، و بدانی که چطور با تمام توانت چیزی که می خواهی را طلب کنی....
اگر کتاب های من بتوانند کمک کنند که کودکان کتابخوان شوند، پس احساس می کنم که به چیزی مهم دست پیدا کرده ام....
کاش همه ی زنها مردی را داشتند که عاشقشان بود..مردی که حرفهایشان را می فهمید..ظرافتشان را به جان می خرید..و روزانه چند وعده.. از زیبایی و خاص بودنشان تعریف میکرد...و کاش مردها؛زنی را کنارشان داشتند که عاشقش بودند.. که به آنها تکیه می کرد.. و قبولشان می داشت..آن وقت جهانمان پر می شد از زنانی که پیر نمی شدند، مردانی که سیگار نمی کشیدند و کودکانی که انسانهای سالمی می شدند....!...
به کودکان عشق، خنده و صلح بدهید، نه ایدز....
تا زمانی که بدانی مردان مثل کودکان می مانند، همه چیز را می دانی!...
از گفتن خبرهای تلخ و ناگوار به کودکان خودداری کنید و نگذارید که این اخبار را از طریق رسانهها نیز متوجه شوند....
انسان در بیست سالگی در مرکز جهان میرقصد ، در سی سالگی میان دایره پرسه میزند ، در پنجاه سالگی روی حاشیه راه میرود و از نگریستن به درون و بیرون پرهیز میکند ...پس از آن دیگر اهمیتی نداردامتیاز کودکان و سالمندان ، نامرئی بودنِ آنهاست !...
ﻫﺮﮔﺰ ﮐﻮﺩﮐﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺟﻤﻠﻪﯼ ﺑﺬﺍﺭ ﺑﺮﺳﯿﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﺣﺴﺎﺑﺘﻮ ﻣﯿﺮﺳﻢ،ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻧﮑﻨﯿﺪ …ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺗﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺤﻞ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﺎﺷﺪ .تو همون خیابون بزنین تو سرش تا حالش جا بیاد کارشناس علوم تربیتی...
کودکان در گهواره ها گلوله می خورندو عشق را باید از داروخانه ها خریددر بسته های دوازده تاییبا طعمِ آناناس و هندوانه.بیدار که می شویم خوش حالیم از این که ملافه ی بسترکفنِ ما نشدهو هنگام بیرون رفتن از خانهآرزو می کنیممینِ ضد نفری زیر پامان منفجر نشود.آقای داروین!لطفن عقربه ها را به عقب برگردانید.ما خوش حال بودیموقتی از درختی به درختی می پریدیمبا یک گلابیمیان دندان هامان!...
جهان بهتر در دستان کودکان است...آینده مثل سیلابى خروشان به سمت کسانى مى آید که در نقطه اى از تاریخ مثل مسخ شدگان ایستا وامانده اند و بنیانشان را بر باد میدهد. جهان بهتر را کودکى میسازد که امروز استوار و متین به سمت آینده قدم برمى دارد. کودکى که آگاه میشود،کودکى که درس میخواند،که تاریخ میداند، که هنر میشناسد، که فرهنگ را پاس میدارد، که دروغ نمیگوید، که نیرنگ درکار نمیکند، که ریا نمیداند...کودکى که خدا را میفهمد...و کاش تمام سرزمین ما پر شود از دبس...
شب یلداست؛شبى که در آن انار محبت دانه مى شودو سرخى عشق و عاطفه ، نثار کاسه هاى لبریز از شوق ماشبى که داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترهادر چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود . .یلدا مبارک...
انسانها از دیر باز پای بند سنتها و آداب و رسومی هستند که پیشینهای تاریخی را برای هر کشور رقم میزند، آداب و رسومی که ریشه در فرهنگ و اعتقادات دارد. یکی از این آیینها، جشن هالووین است. امروز به بهانه جشن هالووین، بر آن شدیم که تاریخچهی این جشن را هر چند کوتاه با هم مرور کنیم.هالووین یکی از جشنهای مذهبی در کشورهای غربی است که مراسم آن در شب 31 اکتبر هر سال برگزار میشود و این روز در کشورهایی نظیر ایالات متحده آمریکا، ایرلند، اسکاتلند و ک...
دنیای کودکان، دنیای زیباییست.دنیایی رنگارنگ مثل مدادرنگی هایشان.دنیایى شاد مثل بازی هاى کودکانه شان.با این تفاوت که سپیدی دل های پاک و سبزی صداقت های بی مانندشان، منحصر به خودشان است و هیچ رنگی مثل آن نیست. .“روز جهانی کودک گرامی باد”...
دنیای آزاد و زیبا حق طبیعی کودکان است ، این یک هدیه ی ایزدی است ، پس آنرا از کودکان نگیریم . . .روز کودک مبارک . ....
یک روز در جهانمخصوص کودک استروزی پر از امید،خوب و مبارک استگویند کودکانگل های عالمندزیباترین گل جهان،رخسار کودک است...
ما هیچ چیز را از نیاکان مان به ارث نبرده ایم بلکه ما این زمین را از کودکانمان قرض گرفته ایم. مراقب جهانمان باشیم. روز گردشگری مبارک باد...
مهر که می آید، پاییز آغاز می شود. برگ های درختان که شروع به ریزش می کنند، شکوفه های لبخند کودکان، یکی یکی گل می دهند....
مهر که می آید، پاییز آغاز می شود برگ های درختان که شروع به ریزش می کنند، شکوفه های لبخند کودکان، یکی یکی گل می دهند...
واژه ها بر تخته های سیاه جان می گیرند و پروانه می شوند تا در نفس های هیجان زده کودکان پرواز کنند و فضای لرزان کلاس را گرم نمایند...
مهر که می آید، پاییز آغاز می شود. برگ های درختان که شروع به ریزش می کنند، شکوفه های لبخند کودکان، یکی یکی گل می دهند.در فضای کلاس ها تخته سیاه ها، چشم انتظارند تا دوباره سراپا پر شوند از عطر لبخندهای هم شاگردی ها. کلمات مهربان، بی تابند تا دستی کوچک، با مداد شوق، بر صفحه های سفید دفترهای چهل برگ، بنویسدشان...
من زندگی را دوست دارمولی از زندگی دوباره می ترسم!دین را دوست دارمولی از کشیش ها می ترسم!قانون را دوست دارمولی از پاسبان ها می ترسم!عشق را دوست دارمولی از زن ها می ترسم!کودکان را دوست دارمولی از آینه می ترسم!سلام را دوست دارمولی از زبانم می ترسم!من می ترسم ، پس هستماین چنین می گذرد روز و روزگار منمن روز را دوست دارمولی از روزگار می ترسم!...