پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
فقط نبرده غرورت طراوت و طربم رانگاه ساکت چشمت گرفته تاب و تبم رامن آن زنم که اسیرم میان مطبخ دردتربوده اند قرار و اصالت و نسبم راچه بوده است گناهم؟ به جز محبت و عشقتبیا بگیر در آغوش، روح ملتهبم رابه جای جای دلم رد پای چشم تو پیداستکه زیر سلطه گرفته غمت وجب وجبم راچقدر دلهره دارند لحظه های سکوتمببین تو حال عجیب و همیشه منقلبم رامن از حوالی دردم من از حوالی بارانگره زدند به یادت، تمام روز و شبم رااعظم کلیابیبان...
سیمین دانشور:براستی زن بودن کار مشکلی است !مجبوری مانند یک کدبانو رفتارکنی ،همانند یک مرد کار کنی ،شبیه یک دختر جوان بنظر برسی ...و مثل یک سالمند فکر کنی !...
قسم به مردن روحت، به قتل احساستبه تکه تکه شدن های قلب حساستقسم به آن زن شادی که قایمش کردیبه ترس فاحشگی از نگاه هر مردیبه هیس روی دهانت اگر چه فریادیبه افت و کم شدنت در سهام آزادیبه صیغه های موقت به فقر و ناچاری به گریه هات پس از سکس های اجباریبه آرزوی قشنگت درون رخت عروسبه عقد زوری و حجله ی پیرمرد عبوسبه شرم دختری ات که پس از بکارت ریختبه قطره قطره ی خونت که وقت عادت ریختبه حس مردن و کوتاه کردن موهاتبه دست خ...
پروفسور محمد قاسم مهجانی :زن ،گوهر هستی ستچراغ هر خانه ای به وجود زن،مادر و همسر روشن استآفرین بر شما که چنین در صحنه ی گیتی می درخشید....
محبوبِ من!میدانی؟!زن بودن عجیب میچسبد؛وقتی تو آنقدر در من ریشه دوانده ایکه دوست دارم تمامِ عمر را برایت زنانگی کنم و پا به پایت پیر شوم...میخواهم برایت بنویسم:دوستت دارم؛به وقتِ خیس شدن هایمان زیر بارانِ تندِ اردیبهشت...به زیبایی شکوفه های بهارنارنجِ باغِ پدربزرگ...دوستت دارم؛به وقتِ روزهای قرار کاری ات؛ وقتی عطرِ خوشِ تنت توی خانه میپیچد،چنان غرق تو میشوم کهپیازِ سرِ اجاقم میسوزد وپیراهنت چروک میماند...دوستت دارم؛به...
هنوزم با تمام تیرهایی که بر تن م نشستزن مهنوزم صورتی گل دارسینه ریزی سرخو لب های سرخ ترمبوی زندگی می دهدخواستی از خود بگیری ام؟چه شد؟نه تو آن؛ آنِ من بودیو نه من؛ از آنِ تومی دانممی دانی!برای هرگزیو برای زندگی هرگزهابیابیا و به باد بدهکیف هاکفش هاروسری هاو خنده های بر لب نشستهمن و باد از یک تباری ماو می آید تا منبه زن بودن م به زن بودنبه زنشک نکنمهنوزم با تمام تیرهای بر تن نشسته زن م ...
تو یک زنی…زیباو آراسته بپوش!برای خودت وقت بگذار!خودت را به صرف شام در کوچه های عاشقی دعوت کن !تو یک زنی .. .با عزت نفس بلندت تصمیم بگیر!پای تمام رنج هایتخدایت را فریاد بزن!تو مادر سرزمین عاشقی هستی !تو یک زنی ...گاهی سکوتت پرمعناست گاهی خشمت پرمعناست چشمان نگرانت از آیندهدر پیراهن اطلسی دنیاچه خوش می درخشد!تو یک زنی ...وقتی با هر صداییهر فریادی ،دلت می لرزد!نگران عزیزانت میشویدر دل خدایت را صدا میزنی...
تاریخ را مردان پر هیاهو مینویسند…و بدون اینکه بدانند قهرمانانداستانهایشان زاده چه کسانی بوده اند …!...
از تمام دنیا یک زن بودن کافی ستتا خود را ...در انتهای خود کشی های روزانه نبیندیک زن بودن کافی ستتا خود ، شعر جداگانه ای باشد از نیازنیازمند فنجان ، فنجان حرف خوشنیازمند یک سبد آرامش ...تا ببافد موهایش رانیازمند یک بغل قدردانیتا بنوشد چایی داغ اش راو نیازمند یک سبد احترام و دلگرمیتا بهمد نیاز خانه اش رااز تمام دنیا یک زن بودن کافی سترعنا ابراهیمی فرد...
گل های دشت دامنت را دوست دارم! بوی خوش پیراهنت را دوست دارم! باید بخندی روز و شب در چشم هایمشیرینیِ خندیدنت را دوست دارم!من موج هستم رو به آغوشت همیشهای ساحل زیبا تنت را دوست دارم! این روسری زیباست تنها بر سر تومن رنگ لاک ناخنت را دوست دارم! خوشبخت بودن را برایم زنده کردیخانم من! زن بودنت را دوست دارم! 🟪 شاعر: سیامک عشقعلی...
میدونی کجا از زن بودنم متنفر شدم همونجا ک با زور مردونت میخواستی حرف تو ب کرسی بنشونی ولی من زورم بهت نمی رسید...شاید برات یک چیز عادی بود ولی من همونجا از اعماق وجودم شکستم......
من زنم، زن....به نام عشق،عشقی که معجزه استو من در واقع همان معجزه اممن گرانبهاترین معجزه خداوندی هستمکه زیبایی را در وجود منتمام کرده استمن زنم،زن....که برای داشتنم باید به بهار سبز سلام کنیزیر باران اردیبهشت راه برویبه ساحل آرام نگاه کنیو یک دسته گل نرگس هدیه بگیریزیر پایم شبنم وار سجده کنیو هزارهزار پروانه به موهایم سنجاق بزنیآخر من زنم،زن....من یک نشانه امنشانه یک عشقعشقی برتر از خورشیدو هزار بار زیباتر از مهت...
هنوز هرجا که بی تو پا می ذارمشبیه کوه! هستی در کنارمغرورت هم برای من عزیزه!چقد زن بودنت رو دوست دارم!گاهی جای خدا احساس می شی! توو شعرام عطر سبزِ یاس می شی! چه خوبه که هوامو داری هرروز چه خوبه روی من، حساس می شی! هوای تو نباشه خونه سرده!هوات، حال خوشِ قلب یه مرده! روی موهات یه شاخه گل می کارمچقد شعرام تورو زیبات کرده!تو از هر گوشه ی این خونه ماهی!که با زن بودنت، یک تکیه گاهی! جهان بی تو پر از بی راهه می شهنباشی...
اگه زنی لاک قرمز نمیزنه و کفش پاشنه بلند نمی پوشه، موهاشو همیشه با کش میبنده و آزاد رها نمی کنه ،اگه خونه اش همیشه برق میزنه و خودش رو غرق کارهای خونه کرده، اگر همیشه از همه چی رضایت داره و اعتراضی نمی کنه ، اگر دیگه با صدای بلند گریه نمی کنه، اگر در خلوتش آواز نمی خونه ، شک نکن مردی کنارشه که حس زنانگیش رو کشته؛ نتونسته انقدری مرد باشه که زنش کنارش احساس زن بودن کنه ...تلخه اما واقعیت داره ......
زن ها همیشه مادرند و مردها همیشه کودک! مثلاً فرهاد، مجنون، پادشاه، ثروتمند، شاعر، هر که می خواهد باشد، اما همیشه خواهان یک زن در زندگی اش است. تا به او رسیدگی کند ومراقب آن باشد. می گویند پشت سر هر مرد بزرگ و یا موفقی، زنی ایستاده است. اما پشت سر هیچ زنی، مردی نیست.براستی که ما زن ها را نمی شناسیم؛آن ها یک حافظه ی عجیب برای نگهداری وقایع عاشقانه دارند. هیچکدام از حرف هایتان را فراموش نمی کنند، حتی اگر سالیان سال گذشته باشد. حتی می توانید ...
از تمام دنیا یک زن بودن کافی ستتا خود را ...در انتهای خودکشی های روزانه نبیندیک زن بودن کافی ستتا خود ، شعر جداگانه ای باشد از نیازنیازمند فنجان ، فنجان ، حرف خوشنیازمند یک سبد آرامش ...تا ببافد موهایش رانیازمند یک بغل قدردانی ...تا بنوشد چایی داغ اش راو نیازمند یک سبد احترام و دلگرمی ...تا بفهمد نیاز خانه اش رااز تمام دنیا یک زن بودن کافی سترعنا ابراهیمی فرد (رعناابرا)...
به زن بودنم نگاه نکنگاه عقابی هستم ...که دنیای مردانه ، زیر بالهایمقصه ای بیش نیستبه زن بودنم نگاه نکنگاه کوهی هستم ...که ریزش سنگ ریزه هایش امکان پذیر نیستبه زن بودنم نگاه نکنگاه قدیسی هستم ...که شکست برایم دروغی بیش نیستو من روزی ...در میان اوج ها فریاد خواهم زدشکست دروغ بزرگی سترعناابراهیمی فرد (رعناابرا)...
زن ها را محدود نکنیمزن ها را بخاطر تعصب ها ، جهالت هاغیرت های الکی محدود نکنیمزن معجزه می کند ...اگر استعدادهایش را ...در زندان کوته فکرانه ی مردها اسیر نکنیماگر زن را موجود ضعیف تصور نکنیم ...اگر زن را بخاطر زیبایی اش از جامعه حذف نکنیممیدان غیرت های الکی را خالی کنیمدیدها را وسعت بدهیم ...نگرش هامان را تغییر دهیمزن را وسیله و هوس نبینیمزن به غیر اززاییدن ، پختن ، شستنتوانایی های دیگری هم دارداگر سد راهش نشویمتعصب ه...
" زن بودن حس خوبیه "وقتی پیراهن جدیدتو می پوشی و حتما باید بری جلو آیینه باهاش قر بدی، حس خوبیهوقتی یک شاخه گل رز بتونه تو رو به وجد بیاره، حس خوبیهوقتی دلت هوس تنوع میکنه، روی ابروهای مشکی، رنگ زیتونی میزاری، کلی از همین تنوع حالت عوض میشه، حس خوبیهوقتی ناراحتی، با خودت لج میکنی و لاک همه ناخن هاتو پاک میکنی و انگار سنگینی همه بغض ها رو از رو دوشت برداشتی، حس خوبیهوقتی حالت بده، میتونی بزنی زیر گریه و هق هق کنی و نگران این نب...
یا نورزنان ؛ ذاتا شرافت مادری دارندچه کودکی را به دنیا آورده باشند ؛چه نیاورده باشند .این موجود ظریف و قوی ؛ درآن واحد ؛یک مرد ؛ درون خویش پنهان دارد ؛همچنین یک زن ؛ که خود واقعی اوست❤در مواقع لزوم از هر مرد قوی پنجه ای قوی تراستو در غیر این صورت یک زن است که احساس مادری ؛زیباترین شکل بروز آن استزن ؛ شبیه ترین فرد به خداست اگر ؛شیطان صفتان بگذارند!!! .... بگذارید زنان ؛ زن بمانند ؛بی آنکه نفس زن بودن را از آنان بگیرید .....
زن بودن به تنهایی ؛ یک معجزه است!!! بیشتر از این از زنان نخواهید...
یادگار من برای دختری که پایش را به این دنیا باز کردمجواهراتم نیست،یا لباس های از آب گذشته ...عوضش تا دلش بخواهد برایش دفتر شعر کنار گذاشتم و حرف های مادر و دختری...به وقت تجربه کردن هر چیزی کنارش هستم،پشت سرش...یک جوری مَردَم را جلویش در آغوش میگیرم که باور کند ابراز احساسات و آغوش و بوسه گناه کبیره نیست،معصیت نیست...یادش میدهم زن باشد،عاشق موهایش باشد و حواسش به نپریدن گوشه ناخونش،ولی باید حواسش باشد که زن بودن با مستقل بودن ه...
زن بودن سن و سال نمی شناسد!همین که زن باشی و صدای تیک تاک ساعت را بهانه ای برای رقصیدن بدانی کافی ست!تپش های قلبت را،همه ی کلمات زیبای جمله هایت را ،همه را برقصان و به روی شادی و زنانگی ات لبخند بزن!چرا که رقصیدن،آزادی و شادی حق مسلم یک زن هست!...
…مرد بودن خیلی سخت استانگار دنیا یڪجا از تو توقع دارند……ڪہ بتوانی…ڪہ سرِ حرف هایت بمانیڪہ ڪوتاه نیایی………مرد ڪہ باشی باید ڪوه باشی……یا ادایش را در بیاوری………اما امان از زن بودن……ادا و ادعا و قول نداریم…………باید هم خودت بی صدا مرد باشیهم از مردت بی صدا حمایت ڪنی…………باید با تمامِ ضعف و ناتوانی ات……مشڪلاتِ همہ را…یڪجا بہ دوش بڪشی و همیشہ…………مھربان باشی……زن ڪہ باشی…مردی هستی ڪہ هم مادر استهم دختر …… هم خواهر………………مر...