متن عاشقانههای سیامک عشقعلی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانههای سیامک عشقعلی
این رفتن عمر ما چه ناغافل شد
تاریخ خوشی، برای ما باطل شد
ما هرچه که کاشتیم در پایانش
یک مزرعه بی کسی فقط حاصل شد
با هر غم اگر خوشی به آدم دادند
آسان به خدا قسم خودش مشکل شد
گفتند بزن به آب دریا، اما
دریا که به...
ناز سرانگشتانت
مهمان بوسه ی فرشته هاست!
حتی ابلیس،
به سجده افتاده برابرت، معصومانه!
گل ها غنچه می دهند در ستایش تنت!
چشمه ها به پاکی ات
غبطه می خورند!
تو را بهشت تفسیر می کنند آینه ها!
تو را زیبا می خوانند کلمات!
تو را خدای کوچک
تو را...
به شعرهای عاشقانه سلام!
به خنده های بی بهانه سلام!
کشیده ام به بوسه چشم تو را
ای عشق تا ابد یگانه سلام!
□ شاعر: سیامک عشقعلی
بعد از مرگم
خورشید
با طلوعی عاشقانه تر،
طعم لبخند یاس ها را برایت خواهد چید
آسمان در چشمانت
هزار دشت آفتابگردان خواهد کاشت
دست هایت،
معطر از ترنم سبز رود خواهد شد
آن روز
من از دورترین نقطه ی نامعلومِ ابدیت
در حال دوست داشتنِ تو خواهم بود
کنار...
من پیش شما سوختم از بی کسیِ خویش
دیدید مرا چشم بر این حادثه بستید!
یک عهد میانِ من و تنهایی تان بود
رسمی که خدا دید! خدا دید شکستید!
در راه شما هیچ به منزل نرسیدم
از بس که پر از چاه، پر از چاله و پستید!
| شاعر:...
یک روز می آیی که شاید مرده باشم...
تا آخرش هم آدمی هرگز جوان نیست!
دیدی نمی آیی و حسرت می شود عشق
دیدی خدای قصه هایت مهربان نیست!
▪️شاعر: سیامک عشقعلی
خوانده ای شعر مرا هیچ؟ نمی خوانی... نه...
اینکه معشوق نمی خواندت، این یعنی: درد!
من و یک شهر، شکستیم و ندیدی این جا
هرکسی شعر مرا خواند؛ تو را نفرین کرد!
شاعر: سیامک عشقعلی
️
دلم بی تابه مثل ساحل امشب
هوا بارونیه! دریاست چشمات!
نگاهت می کنم، قلبم می ریزه
نمی دونی چقد زیباست چشمات!
تو بی من رفتی از رویام اما
هنوزم داشتنِ تو آرزومه
یه عمره حرف دارم با نبودت
یه عمره قاب عکست روبرومه
فراموشت شدم شاید ولی من
خودم رو...
ساحل شدی تا از تو آرامش بگیرم
خوبی و بی همتایی ات را دوست دارم!
خوشبخت هستم در هوایت تا همیشه
خورشید من! زیبایی ات را دوست دارم!
🟪 شاعر: سیامک عشقعلی
و دستامو به دستات می سپارم
چه خوبه! خوبه حال تو کنارم
بهت این قول رو میدم همیشه
کنارت باشم و تنهات نذارم
تو پیشم هستی و آرومم اما
همون اندازه واسه ت بی قرارم
تموم سال شد سبز از حضورت
با تو یک قرن تفسیر بهارم
به من لبخند...
گرفته عطر تو حال و هوامو
می آره حرف عشقت واژ ه هامو
چیکار کردی که بی تاب تو هستم؟
شدی دین و دل و اصلا خدام و...
جهانم دور تو می گرده هرروز
تو خورشیدی که می گیری چشامو
میگن دیونته این مرد شاعر
و هرکی که شنیده ماجرامو......
لبخندتان امید می بخشد به قلبم
این صبح را این کوچه ها را دوست دارم
با شوق می خوانم نمازم را و اینکه،
ممنونتان هستم! خدا را دوست دارم!
شعری نوشتم بعدها باید بخوانید
خانم! من خیلی شما را دوست دارم!
دنیای من این روزها سبز از تماشاست
سرشارم از...
هیچ کسی از ما نپرسید چی شده!
وقتی که ضجه مونو داد زدیم
از زیر سنگ درآوردیم نون
دست به هرکاری دلت بخواد زدیم!
توو صف نفت و کوپن قد کشیدیم
بابامون کار نداشت! پول نداشت!
نازِ رویامونو هیچ کس نخرید
چراغ جادوی ما غول نداشت!
هرکسی به ما رسید...
از خدایت نگو دلم خون است
شاید از یاد برده آدم را
من صدایش نمی زنم چون که
دادم از دست اعتقادم را
⬜ شاعر: سیامک عشقعلی
نقش ما را در ازل ایزد به تنهایی کشید
قصه غمگین شد ولی آن را به زیبایی کشید
آه از آن سیبی که آدم خورد با یک وسوسه
رنج آدم ها از آن ساعت به بد جایی کشید
⬜ شاعر: سیامک عشقعلی
تو خندیدی جهان زیبا شد از عشق
دلم آبی ترین دریا شد از عشق
قلم در دست من آمد به اعجاز
و دفتر سمت شعری وا شد از عشق
🟩 شاعر: سیامک عشقعلی
آخرش لطف خدا شامل شد
یارِ بی رحم، کمی عاقل شد
جام می داد به دستم ساقی
خواستم بوسه از او؛
حاصل شد...
🟩 شاعر: سیامک عشقعلی
چه معصومانه پاک و مهربانی
بزرگی مثل یک دریا همیشه
خدا بخشید مهرت را به قلبم
تو را من دوست دارم تا همیشه
🟩 شاعر: سیامک عشقعلی
گرفتی دست های خسته ام را
و آغوشت پناه هق هقم شد
چه کردی با دلم؟ آن لحظه انگار
خدا در شکل یک زن عاشقم شد!
⬜ شاعر: سیامک عشقعلی
مرا بخوان به نام اشک
مرا بخوان به نام درد!
مرا صدا کن از قفس
از عمق فصل های سرد!
بریده ام! شکسته ام!
مرا بخوان که خسته ام...
مرا بخوان که از خودم
همیشه دور بوده ام!
تمام عمر مرده ام...
چه بی حضور بوده ام!
شکست هرچه ساختم!...
دوباره عشق زد جوانه دوستت دارم!
همیشه گرم و بی بهانه دوستت دارم!
خدای من شدی و می پرستمت با شعر
ببین! ببین چه شاعرانه دوستت دارم!
◻ شاعر: سیامک عشقعلی