پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تو چشمای کسی غرق شدیم که خودش داشت به سمت یکی دیگه شنا می کرد!...
در امواج نگاهش این کشتی دلم بود که غرق شد...
غرق شد شناگر/دریا ابی بود و ارام/بادکابوس های ساحل را می شمرد....
غرق شدن تو خاطراتی که تو گذشته دفن شده مثل کاشتن گل تو دریاست، آب زیاد میخوره اما رشد نمیکنه...
مه/ تا دید/ غرق راه رفتنت شده ام/ ترا/ در خودش /گم کرد....
من چنان غرق شدم در توکه پیدا شدنم ممکن نیست...!!...
مى روم گوشه ى تنهایى خود غرق شومآنچنانى که نباشد اثرى از خبرم...
تو باید بدانیدست هایی که غرق می شوندبرای خداحافظی تکان نمی خورند...
حق هر آدمیه یه رفیق داشته باشهوقتی داره میره تو خودش غرق میشه بزنه پس کلش بگه چه مرگته...
به تو گفته بودم حواست به تنهایی ام باشد...گفته بودم من آدم توضیح دادن و توضیح خواستن نیستم...گفته بودم اهل پاورقی نیستم...گفته بودم اگر روزی برای اینکه به دیدنم بیایی این پا و آن پا کردی از راهِ نیامده برگرد...گفته بودم حالا که چشمان راز آلودت برملا شدند حالا که بی گدار به آب زدی مراقب باش بی هوا دستم را رها نکنی که در طوفان نبودن ات غرق شوم......
پدر دستم بگیرکه بی تو غرق در اندوهم...
تو را دوست دارمو قلبم باتلاقی ستکه هرچه را دوست می داردغرق می کند...
غرق آغوش کسی باش که او جان تو باشد..!!️️️...
+ بِ چی تشبیهم میکنی؟! دریا..+چرا دریا؟ اخه هر چی غم داری تو خودت غرق میکنی...
بگو چه کنم با این همه پناهنده که در من غرق شده اند؟...
حسابی غرقِ فکرتَم حسابی عاشِقت شدم!️️️️...
آنچه را عاشقانه دوست می داریبیاب و بگذار تو را بکشدبگذار غرقت کند در آن چه که هستیبگذار بر شانه هایت بچسبدسنگینت کندتو را به سمت پوچی ببردبگذار تو را بکشد و تمامت را ببلعدزیرا دیر یا زودهر چیزی تو را خواهد کشتاما چه بهترآنچه دوستش میداری تو را بکشد...
باز بادموهای تو را آشفته کردو من غرق تماشایخیال انگیز ترین تصویر جهانم...
تو را غرق میکردم در نگاهماگر می دانستم میروی...
صدای مردانه ات دلم را میلرزاندگوش هایم همیشه به انتظار شنیدن حرف هایت می نشیند...دستان بزرگ و قوی اتمرا یاد یک واژه می اندازد️و آن هم امنیت استآغوشت همچون دریایی پر تلاطم استو منچقدر غرق شدن در این دریا را دوست دارم!تو فقط مرد من بمانو منهم قول میدهم تا ابدبانوی تمام لحظاتت باشم. . .️من با تمام وجود و تمام قد در برابر مردانگیت سجده میکنمعشق من تو فقط برای منیتا ابد عاشقت می مونمتا مرز دیوووونگی دوست دارم مرد من...
از دریا آموختمهر که از حدش گذشت غرقش کنم......
در هیاهوی شهر همغرقِ آرامش تو ️ام...
غرق غمدلم به سینه می تپدبا تو بی قرار و بی تو بی قرار......
ادامه ی چشم های تو...می شود دریا...می شود اقیانوس...و من قایق بی پارویی که...موج به موج...غرق توام !.......
اگه بره سرم رو نیزه هافدا سر تموم بچه هاپاشو برو عزیز برادرمکسی نره به سمت خیمه هااز غصه آب شدمخونه خراب شدمشرمنده زینب وروی رباب شدممادر اومده بالا سرمغرق خون شده پا تا سرممحشری شده برا سرم...