متن غزل
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غزل
غزل های درد
لیلی بخوان دوباره غزل های درد را
پس لرزه ی فلات گسل های درد را
بهتر ز هر کسی تو برایم ترانه کن
حال و هوای ضرب مثل های درد را
اینجا اگرچه بوسه به پیغام تللری
پرکرده چشم و گوش پچل های درد را
آماد کن...
جان من سنگدلی ، عاشق به تو بودن غلط است
می کشی آخر ، جان به تمنای تو بودن غلط است
در وجودم اثر مهر تو یک خبط مگوی است
تشنه ی تابش پنهان تو بودن غلط است
ای شعر ترین ! سخت ترین قافیه ! دریاب
سوگند به غزل...
حر
اسیر ساحت حیرانی تو خواهم شد
مقیم کوچه بارانی تو خواهم شد
تب ضیافت عشق و بهانه نزدیکست
شبی روانه مهمانی تو خواهم شد
برای تشنه لبانت کسی چه می داند
چگونه موج پریشانی تو خواهم شد
تمام مسک من حرمت وفاداری است
مرید بی سر و سامانی تو...
من بغض ها بسیار و خیلی کم تبسم دیده بودم
چون زندگی را مثل دریا با تلاطم دیده بودم
آتش گرفتم از غمم هرروز هرشب لحظه لحظه
بی رحم بودن های بد از دست هیزم دیده بودم
هرجا نگاهی خسته دیدم خنده بخشیدم همیشه
با هر سلامم طعنه های بی...
نگرفتی
گفتی که غبار از رخ ایام بگیری، نگرفتی
از حال و هوای دلمان وام بگیری، نگرفتی
پرواز دل انگیز تو را روی سرم دیدم گفتم
برگردی و جائی لب این بام بگیری، نگرفتی
پلکی زدی و آینه ها غرق تماشای تو گشتند
گفتم که دمی با خودت آرام بگیری،...
🌿🌿
شاه بیت غزلم گیر دو چشمان تو شد
دل غمدیده ی من بند به زندان تو شد
روزهایم همه رفتند و غمت باقی ماند
چشم هایم به رهت مانده و گریان تو شد
همه جا پر شده بود از بدی و ظلم و جفا
خوبی و مهر و صفا...
نخل ارمیده
صیاد می شوم که تو آهوی من شوی
فریاد می شوم که تو کوکوی من شوی
ویرانه گشته ام ولی از فصل دیگری
آباد می شوم که پرستوی من شوی
من یک چنار خشک تو مثل صنوبری
شمشاد می شوم که به پهلوی من شوی
با چین دامنت...
🍁تمام من برای توست🍁
دلیل جوشش غزل وجود چشم های توست
معنای من برای تو بودن به زیر پای توست
سنگین نگاه میکنی وقتی که خالی از منی
بگو چگونه جان دهد جانم فقط برای توست
نوای دلنشین تو پر است در تمام من
سکوت می شوم فقط تمام من...
دلم با سرودنت شاد است
شنیده ام که تو هم عاشقانه می گویی
سروده های قشنگ و دلانه می گوئی
اگر چه دلبر و نازی شنیده ام گاهی
برای حال خودت دلبرانه می گوئی
سحر به پنجره عطر ترانه می پاشی
به گوش زنجره شعر شبانه می گویی
به هرچه...
همیشه آرزو کردم برایت بهترین ها را
چنان مجنون که می خواهد فقط لبخند لیلا را
اگر چه در نظر داری کمال و حسن یوسف را
ولی او چون تو می خواهد یکی مثل زلیخا را
بهای عشق سنگین است و از آن بی خبر ماندی
به دریا کی زدی...
غنیمت است
دستی به شانه تو رساندن غنیمت است
در اشتیاق روی تو ماندن غنیمت است
دیوانه کن به نغمه ی شوریده ات مرا
با عمر رفته مرثیه خواندن غنیمت است
سرمست خوشه خوشه انگور شهوتم
تاکی کنار بیشه نشاندن غنیمت است
وقتی که بال من لب بامت شکسته شد...
دانه سرخ انار
بیا ترانه ای از نوبهار هم باشیم
کمی نشانه ای از لاله زار هم باشیم
بسوی جاده ای از آروزی خوشبختی
سری به شانه بی غمگسار هم باشیم
برای جستن صبح و نشانه خورشید
شبیه سایه هم همقطار هم باشیم
به لحظه های پر از نعره های...
تو باشی
تو باشی، لحظه ها زیباترین اند
گل و باران به دامان زمین اند
تو باشی ساکنان شهرک عشق
همه همسایه هایی نازنین اند
◇◇◇
تو باشی، کوچه ها لبریز شوقند
پر از گل ها ی سحرآمیز شوقند
تو باشی، سینه هاب بیقراران
پر از آوای شورانگیز شوقند
◇◇◇...
مینویسم
.
نیستی اما در نبودت ، غزل ها مینویسم
نه از هستی نه از عالم ، نه منها مینویسم
مینویسم از مهی در پشت ابری در نهان
از گل و پروانه و شمع سمر ها مینویسم
مینویسم از صدف اندر دلش دارد جهان
از جهانی چون تو در حال...
ننویس لطفا!
یک جو صداقت توی گندمزار مان نیست
حرف از رفاقت بر سر بازارمان نیست
گرگی برادر های مان را خورده شاید
غیر از لباسی پاره چیزی بارمان نیست
شب زنده داری هایمان را خواب نوشید
صبحی همآوای دل بیدارمان نیست
ای کاش باورهای مان فهمیده باشند
یاری به...
از چشمت بجوشد غزل آغاز میکنم
شعر تازه را در نگاهت پرداز میکنم
عطر تتت حواس مرا لمس میکند
وقتی دکمه های تو را باز میکنم
دل عاشق ام تنها برای تو می تپد
قفل سکوتم را برای تو باز میکنم
گل برگ های روی لبخندت را
با بوسه تک...
بی تو مهتاب شبش تیره و تار است هنوز
کوچه بی نامِ تو در حسرتِ یار است هنوز
شاخه ها دست بر آورده به مهتاب، اما
اشکی از شاخه سرِ زلفِ نگار است هنوز
در نهانخانهٔ شعرت که گُلِ عشق دهد
عطرِ صد خاطره در ذهنِ حصار است هنوز
همه...
یاهو
برکه آبی پا به آهم، ماهرویم می رود
آه! می بینم به آهی آرزویم می رود
« گندم از گندم بروید » وای بر من، پس چه شد؟
هر سپیدی می نویسم شاملویم می رود
من مترسک، من گُنه کاری که جرمش عاشقی ست
دوست دارم گندمت را، دار...