متن ویرانی دل
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ویرانی دل
شب به سر شد، ماه گم در پیچوتاب ابرها
گریه میافتد به جانِ پنجره، بیدل، رها
باد، آوازش شکست از شاخههای نیمهجان
برگ میرقصد به روی کوچه در یادِ صبا
خشت بر خشتِ دلم لغزید و ویران شد تمام
قصهام را ریخت بر دیوار، دستی بیوفا
چشم بستم، تا نبینم...
مهدی غلامعلی شاهی
به وسعتِ ویرانیِ دلم بنا کردی...
که عشق، خانه که نه، آسمان میسازد
بهزاد غدیری
به سویدایِ دلم؛ لشکَرِ عقل آمد و بَس
دلِ ویران شده را؛
حاجتِ دلدار کجا؟
شیما رحمانی
در حال بارگذاری...