ما معمولیا تا سراغ کسیو نگیریم سراغمونو نمیگیرن
حیف از من که تنهام حیف از تو که نمیای منو از تنهایی در بیاری
یا مَرا با خود ببر آنجا که هَستی یا بیا... :)
دلتنگی شاید آن اشکیست که آخر شب ها از چشم هایمان فرود می آید!
هیچ کس نمیتونه به گذشته برگرده، ولی خیلیا دارن توش زندگی میکنن...
اینکه من باشم و تو باشی ولی ما نباشیم، جدایی همین است.
تا چشم کار میکنه هیشکی دلش واسمون تنگ نمیشه
گاهی تنهایی بهتر از بودن با کسیه که تنهاترت میکنه
در میانِ آشنایانم ولی بیگانه ام
در این جادو شب پوشیده از برگِ گل کوکب دلم دیوانه بودن با تو را میخواست ...
میخوام که بهت فکر کنم ولی میترسم باز دلم برات تنگ شه :)
تا وقتى که صداى خنده هات رو نشنیده بودم، هیچ وقت نمیدونستم عشق هم صدا داره
اونایی که دوسشون داری تنها کسایین که میتونن ناراحتت کنن
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست...؟!
جلو من از درد حرف نزن. زندگی من پر از لجبازی های بین من و خداست...
گاهی آدمی دلش فقط یک دوستت دارم میخواهد که نَمیرد ...!
سهمِ من از تو صدایی است که نه میشود بوسید نه در آغوش گرفت!
شوخی شوخی حرف میزنیم جدی جدی دل میشکنیم
حکایت بارانی بیقرار است اینگونه که من دوستت دارم ......
دلتنگی مثل یه چاقوی کند میمونه نمیبره ولی خیلی درد داره...
هفت میلیارد آدم، یکی نیست ما رو درک کنه :)
اومدیم اخر شبی با خدا درد و دل کنیم دیدیم نوشته last seen a long time ago
بعضیا عشقشون مثل بارونِ بهاری میمونه شدید هست ولی زمانش کوتاهه...!
با من چنان کُن کز بعدِ مرگم با خود نگویی ای کاش آن روز ...