وقتی دلت با من نیست بودنت مشکلی را حل نمی کند... تنها دلتنگ ترم می کند!
گاهی تنها که باشی... دلت حتی از دیدن یک جفت کفش هم می لرزد!
چنان تنهای تنهایم که حتی نیستم با خود نمیدانم که عمری را چگونه زیستم با خود
آه ... ای ماه ماهی تنها را تو به دریا برسان
همیشه یک نفر جای تمام شهر غمگین است زنی تنها که دیگر در سرش شوری نمی افتد
صلح مثل یک دسته گل روی مزار تنهاست
آره عاشقم یار تویی تنها امیدم از وقتی تو رو دیدم یه آدم جدیدم
تو از فصل پاییز زیبا تری من از فصل پاییز تنهاترم
یک شهر پر از آدم و بیچاره از این عاشق بی عشق هر جا برود تنهاست...!
با تو تنها یک خیابان همسفر بودم ولی با همان یک لحظه عمری بی قرارم کرده ای
پاییز دلتنگ ترین دختر سال است که بغضش زیر پای آدمهای تنها می شکند...
من پاییز را خوب میشناسم تنها که باشی باختی...
چه حکایت عجیبی است هوای پاییز! تنها را تنهاتر می کند و عاشق را عاشق تر
آینه به فریاد آمد از نقش قامت تنهای من ...!
دلم تنها بود ! تو از اینجا شروع شدی ...
وقتی با عطر خیالت همه چی مثل یه رویاست چرا باید بپذیرم که دلم تنهای تنهاست
تنها کسی که باید سعی کنید از او بهتر باشید دیروز خودتان است...
آدم گاهی انقدر تنها می شود و با خودش حرف می زند که تبدیل می شود به دو نفر
به شانه های غمم تکیه کن میان اشک. که گریه می فهمد ؛ مردهای تنها را